نقطهویرگول حدِّفاصلی میان نقطه و ویرگول است و مکث معتدلی ایجاد میکند. در سیر خوانش متن، چنگال جملهٔ قبلی را از ذهن برمیدارد و پیوستگی جملهٔ بعدی را نشان میدهد. در واقع مثل یک دستانداز میان متن عمل میکند و وقتی آن را میبینیم، ترمز میزنیم؛ اما میدانیم که مسیر همچنان ادامه دارد. کاربردهایش اندکاند و در نوشتهها کمتر به آن بَرمیخوریم. در این نوشته با ما همراه باشید تا کاربردهای اصلی و ضمیمهای نقطهویرگول را بررسی کنیم.
۱. در پایان برشمردنیهای تفکیکشده
در انتهای برشمردنیهای تفکیکشده نقطهویرگول میگذاریم و پس از آخرین برشمردنی، نقطه میگذاریم.
سامانۀ ویراویراست شامل بخشهایی است که عبارتاند از: تایپ گفتاری؛ غلطیابی املایی؛ غلطیابی معنایی.
این مقاله بر ۵ بخش استوار است:
۱. چکیده؛
۲. مقدمه؛
۳. فرضیهها؛
۴. طراحی آزمایش؛
۵. گزارش آماری.
۲. پس از جملۀ کاملی که با جمله یا عبارت مکمل همراه میشود
این جملهها برخلاف جملههای پایه و پیرو، خودشان ذاتاً کامل هستند. در این کاربرد نقطهویرگول، جملهٔ دوم درواقع پیوستی تکمیلکننده برای جملهٔ قبلی است.
قصۀ آدمها همینجور تمام میشود؛ با مرگ!
(معصومه باقری، صفر مطلق)
عشق رسوا و خلاف قاعده است؛ جرمی است که دو ستاره با خارجشدن از مدار مقررشان و بههمپیوستن در میان فضا مرتکب میشوند.
(اکتاویو پاز، دیالکتیک تنهایی)
من هر فیلم و پروژهای را نوعی تجربهگری میدانم؛ تجربهٔ اینکه ایده را به چه صورت ترجمه کنی؟
(دیوید لینچ، صید ماهی بزرگ)
۳. پیشگیری از ویرگولگذاری افراطی
برای جداسازی عبارتها یا جملههای پایه و پیرو، هنگامی که در آنها زیاد از ویرگول استفاده شده باشد.
اگر دولت نتواند به وظایف خود که تأمین امنیت، حفظ حقوق مردم، تسهیل قوانین و… است، بهخوبی عمل کند؛ مردم با دیدن هر مشکلی آن را به دولت نسبت میدهند.
آنانی که میخواهند از این تاریخ، تاریخی که صحنهٔ عرقریزی، شکستها و خوندلخوردنهاست، سربلند بیرون بیایند؛ باید ساعی باشند.
۴. میان عنوانهای فرعی و اصلی
توضیح مختصری که پس از عنوانهای اصلی مینویسیم را بعد از نقطهویرگول میآوریم:
هفتسین؛ پیشدرآمدی بر این سنت ایرانی
ادبیات؛ بنیاد فرهنگ
سیبزمینی؛ انباری از نشاسته
نکتهها و ریزهکاریهای ویرگول
نقطهویرگول نکتههایی دارد که اگر به آنها توجه کنیم، نقطهویرگول شکدار نمیگذاریم. یکی از این نکتهها توجه به سرنخهایی مانند این واژههاست: مثلاً، برای مثال، از این رو، بنابراین، چون، یعنی، لذا، ولی، اما، درنتیجه، البته، همانطور که، چنانکه، درحالیکه، اگرچه، بلکه، بااینحال و درهرصورت. این واژهها معمولاً در تکمیل جملههای پیش از خود میآیند و نقطهویرگول قبل از آنها قرار میگیرد.
تفاوت ویرگول با نقطهویرگول
حق بگوی؛ اگرچه تلخ باشد.
(عنصرالمعالی کیکاووسبن اسکندر زیاری، قابوسنامه)
در این عبارت، جملهٔ اول بهخودیِخود کامل است و میتواند مستقل به کار برود؛ از همین رو، جملهٔ دوم با جملهٔ اول وابستگی معنایی ندارد. جملهٔ دوم، جملهای تکمیلی برای جملهٔ اول است. اکنون جمله را طوری تغییر میدهیم که نقطهویرگول به ویرگول تبدیل شود:
اگرچه تلخ باشد، حق بگوی.
در این عبارت، جملهٔ اول معنایی مستقل ندارد؛ یعنی پس از شنیدن آن، گوینده همچنان منتظر شنیدن ادامهٔ عبارت است. این دو جمله در واقع جملههای پایه و پیرو هستند؛ اما وابستگی معنایی دارند و به همین دلیل، میان آنها ویرگول میگذاریم.