بررسی زمان دستوری در فعل‌های فارسی

0 ۴,۳۲۸

زبان‌ها رویکرد متفاوتی نسبت به زمان‌بندی دارند. برخی با وسواس برای فعل‌هایشان زمان‌بندی‌های فراوانی ساخته و پرداخته‌اند؛ برخی دیگر فعل‌های وقت‌نشناس دارند و گاه‌سنجی را با اجزای دیگری به‌جز فعل نشان می‌دهند. فارسی جزو زبان‌های سه‌زمانه است (گذشته و حال و آینده) و در این نوشته زمان‌بندی دستوری را در فعل‌های زبان فارسی بررسی می‌کنیم.

فعل‌های گذشته (ماضی)

خمیرمایهٔ اصلی فعل‌های گذشته بُن ماضی است و از هر نوعی که باشند در داشتنِ بن ماضی مشترک‌اند. بن ماضی خودش از مصدر فعل به دست می‌آید. با شکستن مصدر و برچیدنِ «ن» از مصدر، بُن ماضی به دست می‌آید.

بن ماضی

انواع فعل‌های ماضی

۱. گذشتۀ ساده (ماضی ساده/ مطلق): بن ماضی + شناسۀ شخص

گذشتۀ ساده در سوم‌شخص شناسه ندارد؛ یعنی همان بن ماضی است.

صرف فعل گذشتۀ ساده با بن ماضی خورد:

اول‌شخص مفرد ← خورد (بن ماضی) + ـَم (شناسۀ اول‌شخص مفرد) ← خوردم

دوم‌شخص مفرد ← خورد (بن ماضی) +‌ ی (شناسۀ دوم‌شخص مفرد) ← خوردی

سوم‌شخص مفرد ← خورد (بن ماضی) (بدون شناسه) ← خورد

اول‌شخص جمع ← خورد (بن ماضی) + یم (شناسۀ اول‌شخص جمع) ← خوردیم

دوم‌شخص جمع ← خورد (بن ماضی) + ید (شناسۀ دوم‌شخص جمع) ← خوردید

سوم شخص جمع ← خورد (بن ماضی) + َـند (شناسۀ سوم‌شخص جمع) ← خوردند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ ساده:

  • برای بیان وقوع فعل در زمان گذشته به کار می‌رود.

ابن‌سینا در همدان درگذشت. (گذشتۀ دور)

لحظه‌ای پیش او را دیدم. (گذشتۀ بسیار نزیک)

  • برای بیان وقوع فعل در حال یا آینده به کار می‌رود.

ساعت چهار منتظرت هستم. اگر نیامدی، من رفتم. (یعنی اگر نیایی، من می‌روم.)

بچه‌ها من رفتم. (در حالی که گوینده هنوز نرفته است و می‌خواهد برود.)

  • از مصدر «داشتن» به‌عنوان فعل کمکی، ماضی مستمر را همراهی می‌کند.

داشتم می‌رفتم، داشتی می‌رفتی…

۲. گذشتۀ نقلی (ماضی نقلی): بن ماضی + ه + فعل اسنادی با شناسۀ شخص (ام، ای، است، ایم، اید، اند)

صفت مفعولی از ترکیب بن ماضی + ه، ساخته می‌شود؛ برای همین گاهی ضابطهٔ ساخت ماضی نقلی را به این صورت نشان می‌دهند: صفت مفعولی + ام، ای، است و…

صرف فعل گذشتۀ نقلی با بن ماضی رفت:

اول‌شخص مفرد ← رفت + ه + ‌ام ← رفته‌ام

دوم‌شخص مفرد ← رفت + ه + ای ← رفته‌ای

سوم‌شخص مفرد ← رفت + ه + است ← رفته است

اول‌شخص جمع ← رفت + ه + ‌ایم ← رفته‌ایم

دوم‌شخص جمع ← رفت + ه +‌ اید ← رفته‌اید

سوم شخص جمع ← رفت + ه + ‌اند ← رفته‌اند

نمونه‌هایی از استفادۀ گذشتۀ نقلی:

  • هرجا گوینده بر انجام فعل ناظر نباشد (به وقوع فعل اشراف نداشته باشد).

فعل‌های فهمیدن، شنیدن، شک‌کردن و ازاین‌قبیل فعل‌ها اغلب نشان‌دهندۀ اشراف‌نداشتن گوینده به وقوع فعل است.

در آن لحظه بود که فهمیدم با ازدواج با او چه اشتباه وحشتناکی مرتکب شده‌ام.

(الیف شافاک، ملت عشق)

  • بیان فعلی که در گذشته اتفاق افتاده و اثر یا نتیجۀ آن تا حال باقی است.

نمی‌دانم کجا خوانده‌ام که دنیا مثل اتاق تاریکی است که ما را با چشم‌های بسته وارد آن کرده‌اند.

(سیمین دانشور، سَووشون)

  • بیان فعلی که در زمان گذشته شروع شده و هنوز ادامه دارد.

همه در راه مانده‌اند.

تلاش کرده‌ام به بقیه توضیح بدهم که مرگِ همسر چقدر با سایر ضایعه‌ها فرق دارد.

(جیسن رزنتال، شاید بخواهید با من ازدواج کنید!)

  • بیان فعلی که واقع نشده است (ساخت منفی) ولی انتظار یا احتمال واقع شدنش می‌رود.

سعید به مسافرت رفته و هنوز برنگشته است.

  • به‌جای ماضی التزامی به کار می‌رود.

شاید این‌طرف رفته است. (به‌جای رفته باشد)

۳. گذشتۀ استمراری (ماضی استمراری): می + بن ماضی + شناسۀ شخص

در واقع ساخت گذشتۀ استمراری از اضافه‌شدن می به گذشتۀ ساده تشکیل شده است.

صرف فعل گذشتۀ استمراری با بن ماضی خورد:

 می + خوردم ← می‌خوردم

می + خوردی ← می‌خوردی

می + خورد ← می‌خورد

می + خوردیم ← می‌خوردیم

می + خوردید ← می‌خوردید

می + خوردند ← می‌خوردند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ استمراری:

  • بیان فعلی که در زمان گذشته استمرار و ادامه داشته است.

آن روز، زمانی که کتاب می‌خواندم هوا سرد بود.

  • بیان فعلی که در زمان گذشته چند بار تکرار شده است.

آبدارباشی شب‌های روضه هم آن‌طرف، توی تاریکی پشت گلدان‌ها ایستاده بود و نماز می‌خواند و من فقط صدایش را می‌شنیدم که نمازش را بلند‌بلند می‌خوانَد.

(جلال آل احمد، گناه)

  • برای نشان‌دادن عادت در گذشته به کار می‌رود.

می‌دانی نظریۀ هزارتو اولین بار از کجا آمد؟ از بین‌النهرین باستان آمده. آن‌ها دل‌و‌رودۀ جانوران را بیرون می‌کشیدند.

(هاروکی موراکامی، کافکا در کرانه)

  • بیان فعلی که در زمان وقوع آن، فعل دیگری نیز واقع شده باشد.

این اواخر از کوچه آیزن رد می‌شدم، یکی بغل گوشم گفت: «از کارل چه خبر؟»

(فرانتس کافکا، از نوشتن)

  • به‌جای مضارع التزامی استفاده می‌شود.

کاش دوباره می‌آمد (بیاید) و دیدۀ ما را با جمال خود روشن می‌کرد (کند).

  • به‌جای فعل التزامی همراه با بیان آرزو یا شرط و جزای شرط و جز آن‌ها. در این صورت ماضی دیگری پیش از آن آمده می‌شود.

دیروز به دیدار علی رفتم؛ کاش سعید هم می‌آمد.

۴. گذشتهٔ نقلی مستمر (ماضی نقلی مستمر): می + بن ماضی + ه + فعل اسنادی با شناسۀ شخص (ام، ای، است، ایم، اید، اند)

این ساخت همان ماضی نقلی است که در آن پیش از بن ماضی «می» می‌آید.

صرف فعل گذشتۀ نقلی مستمر با بن ماضی ساخت:

می + ساخته‌ام ← می‌ساخته‌ام

می + ساخته‌ای ← می‌ساخته‌ای

می + ساخته است ← می‌ساخته است

می + ساخته‌ایم ← می‌ساخته‌ایم

می + ساخته‌اید ← می‌ساخته‌اید

می + خورده‌اند ← می‌ساخته‌اند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ نقلی مستمر:

  • ماضی نقلی مستمر در جایی به کار می‌رود که کاربردهای ماضی نقلی و ماضی استمراری مد نظر باشد.

حکما و فیلسوفان قدیم مردمان مملکت را به چهار طبقه تقسیم می‌کرده‌اند.

۵. گذشتهٔ بعید (ماضی بعید): بن ماضی + ه + بود + شناسۀ شخص

در واقع سازه‌های گذشته بعید صفت مفعولی (بن ماضی + ه) و ماضی سادهٔ «بودن» هستند.

صرف فعل گذشتۀ بعید با بن ماضی دید:

دید + ه + بودم ← دیده بودم  

دید + ه + بودی ← دیده بودی

دید + ه + بود ← دیده بود

دید + ه + بودیم ← دیده بودیم

دید + ه + بودید ← دیده بودید

دید + ه + بودند← دیده بودند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ استمراری:

  • بیان فعلی که در گذشتۀ دور اتفاق افتاده است.

سال‌ها پیش پیرمردی به این روستا آمده بود.

  • بیان فعلی که پیش‌تر از فعل دیگری اتفاق افتاده باشد.

سیمین کارش را تمام کرده بود که سعید آمد.

وقتی‌که سعید آمد سیمین کارش را تمام کرده بود.

۵. گذشتهٔ دورتر (ماضی ابعد): بن ماضی + ه + بود + ه + شناسۀ شخص + فعل اسنادی با شناسۀ شخص (ام، ای، است، ایم، اید، اند)

ماضی ابعد فعلی پنج‌جزئی است که از صفت مفعولی (بن ماضی + ه) و ماضی نقلیِ «بودن» ساخته می‌شود.

صرف فعل گذشتۀ دورتر با بن ماضی خرید:

(خرید + ه) + (بود + ه) +‌ ام ← خریده بوده‌ام  

(خرید + ه) + (بود + ه) + ای ← خریده بوده‌ای

(خرید + ه) + (بود + ه) + است ← خریده بوده است

(خورد + ه) + (بود + ه) + ‌ایم ← خریده بوده‌ایم

(خورد + ه) + (بود + ه) + ‌اید ← خریده بوده‌اید

(خورد + ه) + (بود + ه) + ‌اند ← خریده بوده‌اند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ دورتر:

  • ماضی ابعد برای بیان وقوع فعلی که در گذشتۀ دورتر اتفاق افتاده است به کار می‌رود و غالباً مقدم بر فعلی دیگر می‌آید. فعل یا فعل‌هایی که بعدازآن رخ می‌دهند معمولاً با ماضی نقلی یا ماضی نقلی مستمر بیان می‌شود؛ مانند:

در کشتی، زوجۀ استاد ناخوش شده بوده است و حاجی حتّی‌المقدور به معالجۀ او می‌پرداخته. (ابتدا ناخوش‌بودن اتفاق افتاده و سپس معالجه‌کردن)

۶. گذشتهٔ التزامی (ماضی التزامی): بن ماضی + ه + باش + شناسۀ شخص

در واقع ماضی التزامی از ترکیب صفت مفعولی (بن ماضی + ه) با مضارع ساده «باشیدن» ساخته می‌شود.

صرف فعل گذشتۀ التزامی با بن ماضی خورد:

(خورد + ه) + باشم ← خورده باشم

(خورد + ه) + باشی ← خورده باشی

(خورد + ه) + باشد ← خورده باشد

(خورد + ه) + باشیم ← خورده باشیم

(خورد + ه) + باشید ← خورده باشید

(خورد + ه) + باشند ← خورده باشند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ دورتر:

  • اگر در بیان وقوع فعل در گذشته، شک و تردید داشته باشیم.

درست نمی‌دانم شاید تا حال رفته باشند.

  • برای بیان وقوع فعل در گذشته همراه با آرزو و تمنا به کار می‌رود.

امیدوارم تا آخر بهار به دستمان رسیده باشد.

  • بیان فعلی که همراه با شرط است.

فرض کنید دچار بیماری سخت و علاج‌ناپذیری شده باشید، به‌طور مثال سرطانی حاد یا سلی پیشرفته، دیگر هرگز دچار طاعون یا تیفوس نخواهید شد؛ غیرممکن است.

(آلبر کامو، طاعون)

  • بیان فعلی که همراه با تشبیه است.

درست مثل‌اینکه سر کلاف را به‌دستم داده باشد، پرسیدم چند؟

  • بیان فعلی که بعد از ادات استثنا آمده باشد.

من چیزی به او نگفته‌ام مگر اینکه شما گفته باشید.

  • بیان فعل زمانی که لزوم یا مصلحت داشته باشد.

آغاز سیکی‌خوردن از نمازِ دیگر (نماز عصر) کن تا چون مست گردی شب درآمده باشد و مردمان مستی تو نبینند.

(عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر، قابوسنامه)

گوینده باید طبعی توانا داشته باشد تا بتواند…

۷. گذشتهٔ مستمر (ماضی مستمر ملموس): داشت + شناسهٔ شخص + می + بن ماضی + شناسهٔ شخص

ماضی مستمر همان ماضی استمراری است که با ماضی سادۀ «داشتن» ساخته می‌شود. برخلاف ماضی نقلی، بعید، التزامی و جز آن‌ها، فعل کمکی در ماضی ملموس پیش از فعل اصلی می‌آید. هر دو فعل، یعنی فعل کمکیِ داشتن و فعل اصلی صرف می‌شوند.

صرف فعل گذشتۀ التزامی با بن ماضی چسبید:

شخصماضی سادۀ «داشتن»ماضی استمراری «فعل اصلی»ماضی مستمر
اول‌شخص مفرد دوم‌شخص مفرد سوم‌شخص مفرد اول‌شخص جمع دوم‌شخص جمع سوم‌شخص جمعداشتم داشتی داشت داشتیم داشتید داشتندمی‌چسبیدم می‌چسبیدی می‌چسبید می‌جسبیدیم می‌چسبیدید می‌چسبیدندداشتم می‌چسبیدم داشتی می‌چسبیدی داشت می‌چسبید داشتیم می‌چسبیدیم داشتید می‌چسبیدید داشتند می‌چسبیدند

نمونه‌هایی از کاربرد گذشتۀ مستمر:

  • ماضی مستمر یا ملموس، فعل را در شُرف اتفاق‌افتادن یا در حال اتفاق‌افتادن در زمان گذشته نشان می‌دهد؛ به‌طوری که در حال اتفاق‌افتادنِ آن، کاری دیگر نیز اتفاق بیفتد.

داشتم ناهار می‌خوردم که علی وارد شد.

فعل‌های حال (مضارع)

فعل‌های مضارع معمولاً بر زمان حال یا آینده دلالت می‌کنند. بن مضارع هستهٔ مرکزی فعل‌های حال است که برای به‌دست‌آوردنش «ب» را از ابتدای فعل امری برمی‌داریم و کنار می‌گذاریم؛ آنچه به دست می‌آید بن مضارع است.

انواع فعل مضارع

۱. حال اِخباری (مضارع اخباری): می + بن مضارع + شناسۀ شخص

صرف فعل حال اخباری با بن مضارع نویس:

می + نویس + ـَم ← می‌نویسم

می + نویس + ی ← می‌نویسی

می + نویس + ـَد ← می‌نویسد

می + نویس + یم ← می‌نویسیم

می + نویس + ید ← می‌نویسید

می‌ + نویس + ـَند ← می‌نویسند

نکته‌هایی دربارۀ استفادۀ حال اخباری:

  • برای بیان وقوع فعل در زمان حال به کار می‌رود.

 کجا می‌روی؟ به کتابخانه می‌روم. چه‌کار می‌کنی؟ ظرف می‌شویم.

  • بیان افعالی که پیوسته در حال رخ‌دادن هستند (در گذشته رخ می‌دادند، حال رخ می‌دهند و در آینده رخ خواهند داد)؛ مانند افعال طبیعی.

شب‌ها از پس روزها و روزها از پس شب‌ها می‌آیند.

نقاش ها اولین موهبت را در چشمانشان می‌سرایند بعد دستانشان!

(زهرا خوشاوی نجف‌آبادی، گریۀ کهکشان)

  • برای بیان افعالی که عادت و تکرار را می‌رسانند.

جور دیگری غیر از آنکه حرف می‌زنم، می‌نویسم؛ جور دیگری غیر از آنکه حرف می‌زنم، فکر می‌کنم؛ جور دیگری غیر از آنکه باید فکر کنم، فکر می‌کنم و همین‌طور برو تا اعماق تاریکی.

(فرانتس کافکا، از نوشتن)

  • برای بیان شرط، جواب شرط یا هر دو استفاده می‌شود.

اگر می‌آیی، من هم می‌آیم.

اگر می‌آیی، من هم بیایم.

اگر بیایی، من هم می‌آیم.

  • برای بیان وقوع فعل در زمان آینده نیز کاربرد دارد.

سه ماه دیگر دوباره به مدرسه برمی‌گردیم.

  • در نقل داستان یا خبر به‌جای ماضی به کار می‌رود.

کنگرۀ ملی هندوستان، اختیار مطلق به او می‌دهد.

۲. حال التزامی (مضارع التزامی): ب + بن مضارع + شناسۀ شخص

صرف فعل حال اخباری با بن مضارع خور:

ب + خورم ← بخورم

ب + خوری ← بخوری

ب + خورد ← بخورد

ب + خوریم ← بخوریم

ب + خورید ← بخورید

ب + خورند ← بخورند

نمونه‌هایی از کاربرد حال التزامی:

  • بیان وقوع فعلی که همراه با شک‌وتردید است.

شاید امروز سعید به خانۀ ما بیاید.

  • بیان وقوع فعلی که همراه با آرزو و تمنا است.

کاش امروز سعید به خانۀ ما بیاید.

  • در شرط یا جواب شرط استفاده می‌شود.

اگر تو بیایی، من هم می‌آیم.

اگر تو می‌آیی، من هم بیایم.

  • بعد از فعل‌ها و کلمه‌هایی که بر لزوم یا اراده یا توان و تمکن دلالت می‌کنند.

باید برویم.

نمی‌توانم بروم.

می‌خواهم بروم.

۳. حال مستمر (مضارع ملموس): دار (بن مضارع داشتن) + شناسهٔ شخص + می + بن مضارع + شناسۀ شخص

اگر اجزای فعل‌های حال مستمر را با دید کلی‌نگرانه‌تری ببینیم، در واقع از مضارع اخباری و فعل کمکیِ مضارعِ سادهٔ «داشتن» (در انتها مضارع ساده را توضیح می‌دهیم) ساخته شده است. در مضارع مستمر نیز مانند ماضی مستمر هم فعل کمکی و هم فعل اصلی هر دو صرف می‌شوند و ساخت منفی آن در زبان به کار نمی‌رود.

صرف فعل حال مستمر با بن مضارع شور:

دارم + می‌شورم ← دارم می‌شورم

داری + می‌شوری ←  داری می‌شوری

دارد + می‌شورد ←  دارد می‌شورد

داریم + میشوریم ←  داریم می‌شوریم

دارید + می‌شورید ←  دارید می‌شورید

دارند + می‌شورند ←  دارند می‌شورند

نمونه‌هایی از کاربرد حال مستمر:

  • مضارع مستمر (ملموس) وقتی به کار می‌رود که نویسنده یا گوینده بخواهد فعلی را که در شرف وقوع یا در حال وقوع است، بیان کند.

دارم می‌روم.

دارم نامه می‌نویسم.

  • مضارع مستمر تداوم عمل را نیز در زمان حال می‌رساند.

سال‌هاست که دارم روی این کتاب کار می‌کنم.

۴. حال ساده (مضارع ساده): بن مضارع + شناسۀ شخص

گاهی فعل مضارع بدون پیش‌جزءهای «می» و «ب» می‌آید که در این صورت آن را مضارع ساده می‌نامند؛ مانند خواهند به‌جای می‌خواهند و گویند به‌جای بگویند.

صرف فعل حال مستمر با بن مضارع بین:

بین + م ← بینم

بین +‌ ی ← بینی

بین + ـَد ← بیند

بین + یم ← بینیم

بین + ید ← بینید

بین +‌ َـند ← بینند

فعل‌های آینده (مستقبل)

فعل‌های آینده فقط مخصوص زمان آینده هستند و مثل فعل‌های حال و گذشته به‌طور ضمنی زمان‌های دیگر را درون خودشان ندارند. فعل مستقبل از بن ماضی فعل اصلی با مضارع سادۀ فعل «خواستن» ساخته می‌شود و فعل کمکی در آغاز ساخت قرار می‌گیرد.

صرف فعل آینده از مصدر بریدن:

خواهم + برید ← خواهم برید

خواهی + برید ← خواهی برید

خواهد + برید ← خواهد برید

خواهیم + برید ← خواهیم برید

خواهید + برید ← خواهید برید

خواهند + برید ← خواهند برید

نمونه‌هایی از کاربرد فعل آینده:

  • برای بیان وقوع فعل در زمان آینده به کار می‌رود.

آن کس که می‌خواهد پس از مرگ هم مشهور باقی بماند از این نکته غافل است که تمام کسانی که او را به یاد دارند خواهند مرد… (مارکوس اورلیوس، تأملات)

  • در جمله‌های پیرو برای بیان جواب شرط استفاده می‌شود.

اگر شما فردا به دانشگاه بروید، من هم خواهم رفت

هدیۀ ویراویراست

در این مقاله زمان افعال فارسی را بررسی کردیم که در مباحث تخصصی زبان‌شناسی به آن زمانِ دستوری می‌گویند. در ادامه برای شما بریده‌ای از کتاب فیه ما فیه اثر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی آورده‌ایم و امیدواریم از آن لذت ببرید: بچه‌ای به مادر گفت که مرا در شب تاریک سیاهی هولی (=چیزی که هراس می‌انگیزاند) مانندِ دیو روی می‌نماید و عظیم می‌ترسم. مادر گفت که مترس. چون آن صورت را ببینی دلیر بر وی حمله کن؛ پیدا شود که خیال است. گفت: «ای مادر و اگر آن سیاه را مادرش چنین وصیت کرده باشد، من چه کنم؟»

کتابنامه انوری، حسن و احمدی‌گیوی، حسن، ۱۳۹۷، دستور زبان فارسی، ج۲، تهران: فاطمی.
ویراستار زهرا (نسیم) نواب‌صفوی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.