با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
وامگیری واژگانی:
دستور زبان چگونه شکل میگیرد؟
گویشوران زبانهای گوناگون در طی دوران مختلف، به دلایلی همچون مسافرت، تجارت، تحصیل، جهانگشایی و غیر آن، در ارتباط با گویشوران زبانهای دیگر بودهاند. گویشوران برای برقراری ارتباط، مجبور به ترجمه و یادگیری آن زبانها بودهاند. هنگام مواجهه با زبان بیگانه، تفاوتهای آوایی، صرفی، نحوی، معنایی و کاربردی آن زبان با زبان بومی، مشخص میشود. تشخیص و تنظیم تفاوتها و فراهمکردن دستورالعملی برای زبان بومی را دستور نامیدهاند.
وامگیری:
واردکردن عناصر واژگانی از دیگر زبانها یا گویشها، یکی از راههای گسترش واژههای زبان است. این کار را وامگیری مینامند. واژهای که از زبان یا گویشی دیگر به زبان وارد شود وامواژه نامیده میشود. گویشوران زبانها، برای اینکه نیازهای خود را برآورده کنند، دست به قرضگیری میزنند. پس واژههای بیگانه به زبان وارد میشوند. بعضی از زبانها نسبت به بقیه، بیشتر دست به وامگیری میزنند و بر اساس نیازهای خود، به زبانهای وامدهندۀ متفاوتی مراجعه میکنند. بیشتر زبانهای دنیا عناصری را از زبانهای دیگر وام گرفتهاند و به همین دلیل میتوان واژههای هر زبان را به عناصر بومی و غیربومی تقسیم کرد. پیشنهاد میشود مقالۀ واژگان عربی در فارسی را مطالعه کنید.
به کمک ریشهشناسی و مطالعۀ پیشینۀ زبان میتوان واژههای بومی را تا قرنها پیش پیگیری و سوابق تغییر و تحول آنها را جستجو و مشخص کرد. تمام واژهها از یک راه وارد زبان وامگیرنده نمیشوند. بعضی همان صورت و معنای اولیۀ خود را حفظ میکنند و بعضی به لحاظ آوایی، املایی، معنایی، نحوی (طبقه دستوری) یا کاربردی تحول مییابند، یا بهکلی مفهوم آنها به شکل ترجمه، تعبیر و غیر آن به زبان وامگیرنده وارد میشود. واژههایی که از زبانهای خویشاوند و نزدیک (ازنظر ردهشناسی)، وام گرفته میشوند راحتتر در زبان جا میافتند و یا اینکه ازنظر صوری به شکل سادهتری در زبان وامگیرنده حل و جذب میشوند.
الگوهای وامگیری:
با مطالعۀ واژهها به این نتیجه میرسیم که تمام واژههای قرضی یا دخیل به یک شیوه و از یک طریق وارد زبان نشدهاند. با بررسی وامواژهها میتوان هم الگوهای وامگیری رایج در هر زبان را مشخص کرد و هم بسامد وقوع هریک را تعیین کرد. زبان فارسی همانند دیگر زبانها بهصورت مستقیم، غیرمستقیم، ترجمۀ قرضی، تعبیر قرضی، تغییر قرضی، ترجمه و تعبیر قرضی، آمیزش قرضی و تبادل قرضی، وامگیری میکند.
در ادامۀ مقاله هریک را توضیح میدهیم. پیشنهاد میشود مقالۀ واژهسازی در زبان فارسی را مطالعه کنید.
وامگیری مستقیم:
زبان ممکن است بهطور مستقیم وامگیری کند. اگر واژهای عیناً از زبان «الف» گرفته شود، وامگیری مستقیم است. این واژه، پس از ورود به زبان وامگیرنده (زبان ب) تحولاتی مییابد تا منطبق بر قواعد دستوری آن زبان شود. واژههای زیر بهصورت مستقیم وارد زبان فارسی شدهاند.
عربی← صراحت، رقم، مسیحیت، دعا.
انگلیسی← فوتبال، جت، موبایل، کامپیوتر
فرانسه← فلاسک، فیلم، فُکُل، املت، فرمالیته، لوستر
یونانی← نرگس، مروارید
لاتین← اصطبل
روسی← استکان، سماور، آفتومات، اتو
ترکی← آچار، قورمه، خانم، قیچی
وامگیری غیرمستقیم:
اگر زبانی مثل «الف» واژهای را از زبان دیگری، مثل «ج» قرض کرده باشد و آن را به زبان «ب» بدهد، در آن صورت زبان «ب» بهصورت غیرمستقیم از زبان «ج» وامگیری کرده است. زبان فارسی هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم از زبانهای مختلفی وامگیری کرده است. مانند:
یونانی از طریق عربی← فنجان، فیلسوف، اسطوره
یونانی از طریق انگلیسی← ترانزیت
یونانی از طریق فرانسه← لگاریتم
لاتین از طریق انگلیسی← لوکیشن، کریستال، رادیال
لاتین از طریق فرانسه← مکانیک، ژیمناستیک
ترجمۀ قرضی:
ممکن است علاوه بر وامگیری مستقیم و غیرمستقیم، گویشوران عناصر ساختاری واژۀ قرضی را به زبان بومی خود ترجمه کنند؛ بهاینترتیب واژه یا تکواژ بومی جای واژه یا تکواژه غیربومی را میگیرد؛ اما الگوی ساختاری واژه به همان صورت که در زبان قرضدهنده بوده حفظ میشود. در واژههای «راهآهن، آسمانخراش، آزادراه و آبرنگ» بهجای هر واژۀ غیربومی از یک واژۀ بومی معادل استفاده شده است.
تعبیر قرضی:
اگر گویشوران پدیده یا شیء وارداتی را تعبیر کنند و بر اساس کارکرد آن، واژهای بسازند یا واژهای را گسترش معنایی دهند با تعبیر قرضی سروکار داریم. واژههای «جاروبرقی، چراغقوه، خودنویس و آچارقفلی» همه به کارکرد آن شیء ارجاع میکنند و ترجمۀ اسم آن شیء، در زبان وامدهنده نیستند.
تغییر قرضی:
هرگاه در زبان وامگیرنده واژهای وجود داشته باشد که بتوان معنای آن را گسترش داد تا به شیء یا پدیدۀ تازهوارد هم ارجاع کند، در زبان تغییر قرضی رخ داده است.
مانند: یخچال، رکاب، دفتر و سوزن (=آمپول).
ترجمه و تعبیر قرضی:
ترجمه و تعبیر واژۀ قرضی یکی دیگر از شیوههای وامگیری است. در واژههای «آجرنسوز، گلخانه، فضانورد و هواپیما» بخشی از واژۀ دخیل عیناً ترجمه شده و بخشی دیگر تعبیر شده است.
آمیزش قرضی:
بخشی از وامواژه عیناً از زبان وامدهنده وارد زبان وامگیرنده میشود و بخشی با یکی از عناصر زبانی بومی جایگزین میشود. مانند واژههای «فیزیکدان، بانکدار، فروشنده و اتمی» همۀ پسوندهای بهکاررفته در این واژهها بومی هستند و به ریشۀ دخیل متصل شدهاند.
تبادل قرضی:
گاه وامواژه بهشیوۀ تبادل ساخته میشود؛ یعنی از زبانی که سابقۀ آشنایی بیشتری با زبان وامگیرنده دارد، واژهای بهجای واژۀ زبان بیگانهتر به زبان وامگیرنده وارد میشود. مانند «ضبطصوت، آچار، عکس و مجلس».
ماهیت وامگیری:
وامواژهها (واژههای قرضی، واژههای دخیل) در زبان قرضدهنده ممکن است ساختاری قابلِتجزیه داشته باشند؛ اما در زبان قرضگیرنده بهصورت یکتکه و غیرقابلِتجزیه وارد میشوند. چنانچه چند واژۀ قرضی ساختاری مشابه داشته باشند ممکن است در ساختار زبان قرضگیرنده تأثیر بگذارد. کلماتی، چون «استرلیزه، پاستوریزه و هموژنیزه» به زبان فارسی وارد شدهاند. شباهت این واژهها را گویشوران درمییابند و بدون آگاهی از ساختار درونی این واژههای قرضی و بهقیاس، دست به واژهسازی میزنند و واژههایی، چون «ماستمالیزه» میسازند. واژه «آمبولانس» نیز یک وامواژه است.
هنگامی که ماشینهای جمعآوری زباله از چراغگردان استفاده کردند، فارسیزبانان بهقیاس، این ماشینها را «آشغالانس» نام گذاشتند. در ابتدا این نوع واژهسازیها جنبۀ تفننی و سرگرمی دارد؛ اما در درازمدّت و چنانچه بتوانند نقش واژهای را که وجود ندارد برعهده گیرند به فرآیندی واژهساز در زبان تبدیل میشوند. مانند پسوندهای «=یت» و «=یه» که همراه واژههای عربی به زبان فارسی وارد شدند و بهمرور برای فارسیزبانان نقش پسوند اشتقاقی را ایفا کردند. فارسیزبانان با افزودن این وندهای قرضی به واژههای بومی، واژههای جدیدی همچون «منیت، خوبیت، شهریت» و «حوریه، انسیه و عهدیه» را ساختهاند.
دلایل وامگیری:
به دلایل مختلفی، گویشوران هر زبان از زبانهای دیگر وامگیری میکنند. در بیشتر موارد گویشوران زبان وامگیرنده، با پدیده یا شیئی وارداتی مواجه میشوند و واژۀ مناسبی برای نامیدن آن پدیده یا شیء ندارند؛ بنابراین واژۀ مربوط به آن را هم وام میگیرند. مانند: «فیلم، اتوبوس، تاکسی و مترو».
گاهی به دلایل اجتماعی و روانشناختی، گویشوران با آنکه واژهای بومی برای مفهوم مورد نظر دارند همچنان از وامواژه استفاده میکنند. استفاده از واژۀ قرضی برای کسب هویت یا اعتبار اجتماعی است.
همچنین بهسبب آنکه گاهی کاربرد واژۀ بومی مطلوب تلقی نمیشود و دشواژه به شمار میآید، گویشوران ترجیح میدهند از واژۀ بیگانه استفاده کنند. بعضیاوقات نیز وامواژۀ مورداستفاده شفافیت بیشتری دارد تا معادل بومی آن. زبانها در بعضی حوزهها بیشتر از حوزههای دیگر دست به وامگیری میزنند. بسیاری از واژههای عربی که به زبان فارسی وارد شدهاند واژههای مربوط به مناسبتهای اجتماعی، سیاسی، مذهبی و دستگاه حکومتی هستند که بهطور مستقیم، رابطۀ میان حاکمان عربزبان و مردم عادی را نشان میدهند.
حتی در حوزههایی، مثل فلسفه، واژههای عربی وام گرفته شدهاند؛ زیرا در گذشته زبان عربی واسطۀ تماس ایرانیان با علوم رایج در خارج از ایران بوده است.
تأثیرات قرضگیری:
قرضگیری فراوان ممکن است منجر به بروز تغییراتی در زبان وامگیرنده شود. مانند تغییر در تعداد واجهای زبان یا پذیرش واجی جدید. این وامگیریها ممکن است منجر به بروز تغییر در املا، نحو و معنیشناسی زبان وامگیرنده شوند. صرف زبان بیگانه ممکن است بر عناصر مختلفی تأثیر گذارد. مانند ورود صورتهای جمع متفاوت (جمع مکسر و سالم عربی) یا وندهای اشتقاقی به زبان وامگیرنده.
این تغییرات دوام یکسانی ندارند و بعضی زودگذرند و بهسرعت جای خود را به صورتهای دیگر یا عناصر بومی قدیمی داده و زبان را ترک میکنند. بعضی دیگر به گنجینۀ واژههای زبان افزوده میشوند. صورتهای وامگرفتهشده، ممکن است خود تغییرات متنوعی یابند و بهصورتی درآیند که شباهتی به گونۀ موجود در زبان قرضدهنده نداشته باشند.
تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.
منبع:
مبانی صرف، دکتر ویدا شقاقی
نظرات