غلطهای زبانی بخش دوم
در ویرایش یک زبان، استفاده از دستورالعمل خاص و یا تجویز نسخهای که بتوان آن را در تمام موارد به کار برد، کار آسانی نیست. هنگامی که قصد داریم متنی را ویرایش کنیم، نیاز داریم که دربارۀ زبان موردنظرمان، هم آگاهیِ زبانی داشته باشیم و هم ذوق و شمّ زبانی. در ویرایش یک زبان به چند نکته توجه میشود:
-
سلامت زبان، منظور از سلامت زبان این است که زبان مورداستفاده با دستورزبان زنده مطابقت داشته باشد و از هرگونه ابهام، پیچیدگیِ بیان و الفاظ و تعبیرات رکیک دور باشد.
-
ضوابط زبان معیار را دارا باشد.
-
تناسب و وحدت سبک در آن وجود داشته باشد.
همانطور که در مقالۀ خطاهای رایج زبانی بخش اول خواندیم، خطاها به دو گروه خطاهای مصداقی و خطاهای نوعی تقسیم میشوند. در زیر ادامۀ خطاهای مصداقی را با هم مرور میکنیم و بحث خطاهای رایج زبانیِ نوعی در مقالات بعد خواهند آمد.
مثالهای دیگری از خطاهای مصداقی:
- دنبال کردنِ ...
این واژه تعبیری قرضی است که به جای «پیروی کردن از ...» یا «به کار بستن ...» به کار رفته است.
نمونه:
آیا این کارشناسان روش جرمشناسی را دنبال کردند؟ ← آیا این کارشناسان از روش جرمشناسی پیروی کردند؟ یا روش جرمشناسی را اختیار کردند / به کار بستند؟
با ویراویراست هم اصول نگارش را میآموزید و هم خودتان میتوانید ویرایش کنید.
- استفاده از «را» در جای نامناسب، بهصورت زائد، حذفِ «را» و یا استفاده از آن بعد از فعل
نمونهها:
نتایجی که امروز به دست آمد را گزارش میکنم. ← نتایجی را که امروز به دست آمد، گزارش میکنم.
تا به اینجا نتیجهای را نگرفتیم. ← تا به اینجا نتیجهای نگرفتیم.
هر دوی آنها تلاشی برای به دست آوردن و نگهداری کیمیا دارند. ← هر دوی آنها تلاش دارند که کیمیا به دست آورند و آن را نگهداری کنند.
موانعی را برای این کار برمیشمارند. ← برای این کار موانعی را بر میشمارند.
روسیه مجازاتهایی که در نظر گرفته اجرا خواهد کرد. ← روسیه مجازاتهایی را که در نظر گرفته اجرا خواهد کرد.
حرف «را» هنگامی با مفعول صریح میآید که آن معرفه و معین باشد نه نکره و نامعین؛ به همین دلیل مفعول صریح در مواردی که با یای نکره همراه باشد «را» نمیگیرد؛ مگر آنکه با جملۀ صله مشخص و معین شده باشد. بدینسان، خانهای خریدم (بدون «را») و خانهای را که پسندیدی خریدم (با «را») درست است.
حذف «را» در برخی بافتها، باعث ابهام میشود. به مثال زیر توجه کنید:
شمع دین چون حکمت یونان بسوخت شمع دل زان علم بر نتوان فروخت (عطار)
* در مصراع اول، از نظر ساختاری (ترتیب عادی فاعل- مفعول- فعل) «شمع» را میتوان فاعل فعل «بسوخت» در نظر گرفت؛ در صورتی که منظور بیت آن نیست و به قرینۀ معنایی، معلوم میشود که «شمع» مفعول و «حکمتِ یونان» فاعل است. در همین جمله صرفنظر از وزن شعر، اگر پس از «شمع» حرف «را» بیاید، ابهام از بین میرود:
شمع دین را چون حکمت یونان بسوخت = چون حکمت یونان شمع دین را بسوخت.
مثالی دیگر در این مورد:
غذا خوب میپزد.
این جمله ابهام معنایی دارد؛ زیرا فعل «پختن» هم میتواند لازم باشد و هم متعدی. اگر بهصورت لازم فرض شود، «غذا» فاعل است و اگر متعدی گرفته شود، «غذا» (= نوع غذا) مفعول است و نهاد اختیاری لازم دارد: (فلان) غذا خوب میپزد.
گاهی حذف «را» از جمله، هرچند آن را غیر دستوری نمیسازد، بیمعنی میکند. به مثال زیر دقت کنید:
*درسش خوب یاد گرفت.
این جمله، به لحاظ ساختاری، دستوری است و در آن «درسش» فاعل است؛ اما از آنجایی که فعل «یادگرفتن» به «درس» مربوط نیست، بیمعنی است. به علاوه منظور جمله با آمدن «را» مشخص میشود:
+ درسش را خوب یاد گرفت.
گاهی حذف «را» مقولۀ دستوری واژۀ پیش از آن را تغییر میدهد. به جملههای زیر توجه کنید:
او خودش را ضایع کرد. (خودش ← مفعول)
او خودش ضایع کرد. (خودش ← قید تأکید)
او خودش را کشت. (خودش ← مفعول)
او خودش کشت. (خودش ← قید تأکید)
ویراستاری متن خود را به ویراستاران ویراویراست بسپارید.
- رنج بردن از ...
«رنج بردن از ...» تعبیری قرضی است که به جای دچار ... شدن / بودن، مبتلا شدن/ بودن به ... استفاده میشود.
نمونهها:
از دو مشکل رنج میبرند. ← دچار دو مشکل هستند.
از سرماخوردگی رنج میبرد. ← دچار سرماخوردگی است یا مبتلا به سرماخوردگی است.
- «زمان، زمان بردن» ... به جای «وقت (مهلت)، طولکشیدن»
نمونهها:
زمان زیادی باقی نمانده است. ← وقت (مهلت) زیادی باقی نمانده است.
زمان زیادی میبرد. ← طول میکشد.
- کاربرد واژههای «شامل» و «مشمول» به جای یکدیگر
نمونهها:
هنوز معلوم نشده است چه تعداد از زندانیان شامل این عفو شدهاند. ← هنوز معلوم نشده است که چند نفر از زندانیان مشمول این عفو شدهاند.
استخدامیهای جدید شامل این مزایا نمیشوند. ← استخدامیهای جدید مشمول این مزایا نمیشوند.
- کاربرد نابجای واژۀ علمی «طیف»
نمونهها:
مواد زائد و زباله از طیف وسیعی برخوردارند. ← مواد زائد و زباله انواع بسیاری دارد (بسیار متنوع است).
- عدمِ ...
نمونهها:
عدم وجود هوا ← فقدان وجود هوا
یکی از دلایل عدم گلزنی ایتالیا ... ← یکی از دلایل گلنزدن ایتالیا ... (یکی از دلایل این که ایتالیا نتوانست گل بزند ... )
عدم همت ← بیهمتی
عدم برخورداری ← محرومی، محرومیت
عدم اشتغال ← بیکاری
- کاربرد چهار واژۀ «علت»، «سبب»، «دلیل» و «وجه» به جای یکدیگر
نمونهها:
علل فقر و بیکاری
سبب تألیف کتاب
دلیل این برخورد تند
وجه تغییر برنامه
- استفادۀ بیجا از «غیرِ ...»
نمونهها:
نسنجیده و غیرپخته ← نسنجیده و ناپخته / نپخته / خام
- استفادۀ بیجا از «غیرِ قابلِ ...»
نمونهها:
غیرقابل انکار ← انکارناپذیر/قطعی/ مسلم
غیرقابل تحمل ← تحملناپذیر/طاقتفرسا
اگر در جستجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
- فراز
نمونهها:
انتهای برنامه را مزین میکنیم به فرازی از بزرگان دین. ← برنامه را با سخنی از بزرگان دین ختم میکنیم.
- استفادۀ نابجا از «کنکاش» (در معنای مشورت) به جای «کاوش» و «تفحص»
نمونهها:
بیاییم یک کنکاشی در وجودمان بکنیم. ← بیاییم در وجود خود تأمل/کاوش کنیم.
- مبتلا به ...
نمونهها:
مردم مبتلا به آن هستند. ← مردم به آن مبتلا هستند.
- کاربرد واژۀ «من» بهصورت زائد
نمونهها:
من بسیار متعجب هستم که ... ← بسیار متعجبم که ...
- معرف حضور
نمونهها:
معرف حضورتان هست. ← معروف حضورتان است.
- استفاده از موردِ ...
به کار بردن «موردِ...» تعبیری است که مفهوم جمله را دشوار میکند.
نمونهها:
موردِ تشویق قرار گرفتند. ← تشویق شدند.
موردِ هدف ← آماج
این فرصت مورداستفاده قرار نگرفت. ← از این فرصت استفاده نشد.
- به جای «میباشد» از فعل «است» استفاده شود
نمونهها:
او مبتلا به مالاریا میباشد. ← او مبتلا به مالاریاست.
این دو کشور در اوج قدرت میباشند. ← این دو کشور در اوج قدرتاند.
- کاربرد اشتباه واژۀ «نشانگر» به جای «نشاندهنده» یا «بیانگر»
نمونهها:
این رفتار نشانگر نادانی است. ← این رفتار نشاندهندۀ نادانی است.
- به کار بردن «نظرات» به جای «نظر» یا «نظرها» و یا «آراء»
نمونهها:
بنا بر نظرات دانشمندان ... ← بنا بر آراء دانشمندان ...
نظرات خود را دراینباره اظهار کردند. ← نظرهای/نظر خود را دراینباره اظهار کردند یا دراینباره اظهارنظر کردند.
- استفاده از واژۀ قرضی «نقطهنظر» به جای «دیدگاه»
نمونهها:
از نقطهنظر هنری ← از نظر/دیدگاه هنری
- نه ... نه
نمونهها:
این کار نه برای آن روز نه برای آن کس مناسب نبود. ← این کار نه برای آن روز مناسب بود نه برای آن کس.
- استفاده از واژۀ «یک» زائد به قیاس از زبانهای دیگر
نمونهها:
او واقعاً مانند یک غواص عمل میکند. ← او واقعاً مانند غواصان عمل میکند.
یک عاقل یک خطا را دوبار مرتکب نمیشود. ← عاقل یک خطا را دوبار مرتکب نمیشود.
✍️ به کوشش شیما صدیقی
📚 کتابنامه:
📖 سمیعی، احمد، 1398، نگارش و ویرایش، چ18، تهران: سمت.
نظرات