با ویراستار آنلاین ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
فاصلۀ برونکلمهای و درونکلمهای:
به نظر شما آیا مشکل اصلی در دستورخط این است که چه چیز را بچسبانیم و چه چیز را جدا کنیم؟ چه مقدار مهم است که املای نام حسین علی محمدی را بهصورت حسین علیمحمدی بنویسیم یا حسین علیمحمدی؟
اگر بدانیم که علیمحمدی یک واحد است آنوقت میدانیم که آن را جدا بنویسیم یا سرهم. در واقع اگر بدانیم چه واحدی یک کلمه و چه واحدی بیش از یک کلمه است، این مشکل حل خواهد شد. ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.
برای پیبردن به اهمیت رعایت این دو فاصله به مثال زیر توجه کنید:
«جهان شاه محمدی در پایان نامۀ خود به کار خانه داران خود محور چگونگی انجام دادن کار را نشان داد.»
در صورتی میتوانیم جملۀ بالا را درست بخوانیم که فاصلههای میان و درون کلمات را رعایت کرده باشیم؛ زیرا بیشتر واحدهای این جمله را بر مبنای فاصلهگذاری به دو صورت میتوان تعبیر کرد.
-
جهان شاهمحمدی/ جهانشاه محمدی (کسی که نامش جهان و نام خانوادگیاش شاهمحمدی است یا کسی که نامش جهانشاه و نام خانوادگیاش محمدی است)؛ پایاننامه / پایانِ نامه (انتهای نامه یا تز)؛ کارِ خانهداران / کارخانهداران (کار کسانی که خانهدار هستند یا کسانی که کارخانههای تولیدی دارند)؛ خودمحور/ خود، محورِ اگر «محور» را با سکون انتهایی بخوانیم «خودمحور» معنای «خودرأی» دارد؛ اما اگر «محور» را با کسرۀ انتها بخوانیم معنای دیگری خواهد گرفت.
در حالت اول: کارخانهداران متعلق به آقای محمدی نیستند، بلکه افرادی خودرأیاند که آقای محمدی چگونگی کار را به آنها نشان میدهد.
در حالت دوم: «خود» به معنای «خودش» است؛ یعنی آقای محمدی به کارخانهداران خودش روش انجامدادن کار را نشان داده نه به «کارخانهداران خودرأی».
چنانچه فاصلههای مزبور را رعایت کنیم. جملههای فوق را باید بهصورت زیر بنویسیم:
جهان شاهمحمدی در پایاننامۀ خود به کارخانهداران خودمحور، چگونگی انجامدادن کار را نشان داد.
جهانشاه محمدی در پایانِ نامۀ خود به کار خانهداران خود، محور چگونگی انجامدادن کار را نشان داد.
مثال عینیتر کلمه هندوچین است. در جملۀ «این اعلامیه توسط کشور هندوچین صادر شد.» چنانچه فاصلهگذاری رعایت نشود احتمال زیادی دارد که خواننده بهاشتباه بیفتد.
اما اگر ویراستار و حروفنگار این فاصلهها را رعایت کند و خواننده نیز به این فاصلهها حساس باشد و بهعبارتدیگر آنها را معنیدار تلقی کند، اینگونه اشتباهات رخ نخواهد داد.
دستور خط و حافظۀ دیداری:
ما واژهها را به دو صورت در حافظۀ خود ثبت و ضبط میکنیم. صورت صوتی آن مشخص است. مثلاً وقتی کسی میگوید آب محتوای این واژه در ذهنمان زنده میشود؛ اما علاوه بر این حافظه، حافظۀ دیداری هم داریم که در خواندن کلمات عمل میکند. دیدن کلماتی، چون آب، بانک، چشمه، صابون و خودنویس طبیعی است؛ اما هنگام برخورد با واژههایی، چون عاب، سابون و خدنویص واکنش نشان میدهیم. واژههای مزبور را بهراحتی میتوان تلفظ کرد؛ اما مشکل در صورت آنهاست. پیشنهاد میشود برای درک بهتر این موضوع مقالۀ ویرایش ساختاری-زبانی را نیز مطالعه کنید.
ما عادت کردهایم که آب را به همین صورت ببینیم، نه بهصورت عاب.
این موضوع در شکستهنویسی بسیار مهم است. در شکستهنویسی درواقع ما حافظۀ بصری خواننده را دستکاری میکنیم. خواننده، هنگامیکه در نوشتهای مثلاً با واژۀ چشآبی مواجه میشود، اندکی طول میکشد تا آن را با واژۀ چشمآبی که قبلاً در حافظۀ بصریاش ثبت شده، مرتبط و درنتیجه پردازش و درک کند. پیشنهاد میشود برای دانستن اصول شکستهنویسی مقالۀ چه واژههایی را باید شکست؟ را مطالعه کنید. در شکستهنویسی به این تأخیر پردازشی باید توجه داشت. کلمات شکسته یکی دوتا نیستند، در گفتگوها تعداد آنها زیاد میشود و سرجمع این تأخیرها در بهجا آوردن صورت واقعی کلمات و پیبردن به معنای آنها ممکن است برای خواننده مشکل بیافریند. معنای جدا و پیوستۀ بسیاری از کلمات ترکیبی در فارسی باهم متفاوت است. اگر در جستجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
یک کلمه یا دو کلمه:
این گرایش دو صورت پیدا میکند:
روی سفید، آبِ سفید و رودِ سفید ← سفیدروی، سفیداب و سفیدرود.
جنابِ عالی، مدیرِ کل، آبِ لیمو و نانِ روغنی، کسرۀ خود را از دست میدهند و بهصورت ← جنابالی، مدیرکل، آبلیمو، نانروغنی تلفظ میشوند. بهعبارت دیگر در این فرایند، ترکیب نحوی به ساختار صرفی تبدیل میشود.
برخی آن را دو کلمه (نحوی) و برخی دیگر یک کلمه (صرفی) میدانند. ترکیباتی مانند کاغذباطله، در حال حاضر وضعیت دوگانه دارند؛ یعنی هم بهصورت یک کلمه به کار میروند (کاغذباطلهها را فروختیم) هم بهصورت دو کلمه (کاغذهای باطله را فروختیم).
ترکیباتی نظیر کاغذپاره، کاغذخرید و کاغذدیواری نیز زمانی ترکیبهای نحوی بودهاند؛ اما اکنون مرحلۀ گذار را رد کرده و ترکیب صرفی شدهاند. بهعبارتدیگر کسی آنها را بهصورت کاغذِ خرید و کاغذِ دیواری (دو کلمه همراه با تلفظ کسره) به کار نمیبرد.
از دو راه میتوان تشخیص داد که اینگونه ترکیبات یک کلمهاند یا دو کلمه:
-
اگر نتوان «های» جمع را با کلمۀ اول به کار برد، آن ترکیب یک واحد (یک کلمه) است و اگر بتوان «های» جمع را با کلمۀ اول به کار برد، آن ترکیب یک واحد (یک کلمه) نیست.
فرض کنید میخواهیم بدانیم کاغذ پاره یک واحد است یا دو واحد. دو جملۀ زیر را در نظر بگیرید:
کاغذهای پاره را دور ریختیم. (نادرست)
کاغذپارهها را دور ریختیم. (درست)
جملۀ دوم به گوش بهتر مینشیند؛ بنابراین کاغذپاره یک کلمه است.
اما این موضوع درباره کاغذِ قرمز صادق نیست.
کاغذقرمزها را دور ریختیم. (نادرست)
کاغذهای قرمز را دور ریختیم. (درست)
زیرا عبارت کاغذهای قرمز را میتوان به کار برد، اما کاغذ قرمزها درست نیست. بنابراین کاغذ قرمز دو کلمه است.
-
راه دوم برای تشخیص اینگونه ترکیبها بررسی در فرهنگهای لغت است. اگر ترکیبی در فرهنگ لغت مدخل شده باشد بدان معنی است که یک واحد (یک کلمه) است، همانگونه که کاغذپاره در فرهنگ سخن (انوری) مدخل شده است؛ در حالی که کاغذ قرمز چنین نیست.
مکانیسم خودکار ضد اشتباهی زبان و خط:
زبان اصولاً سعی در گریز از ابهام دارد. نیاز افراد به ارتباط سبب میشود که هر صورت زبانی به یک مفهوم خاص اشاره کند؛ البته در عمل هیچ زبانی به این مرحله از دقت و تناظر یکبهیک دست نیافته است. نمونهاش واژۀ شیر در فارسی است. وجود این استثناها سبب منتفی شدن آن حکم کلی «تلاش درونی زبان در جهت رسایی و بیابهامی» نیست.
تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.
برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.
نظرات