با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
غیر معیارها و خطاهای دستوری رایج در زبان فارسی در سه حوزهٔ زیر قرار دارند:
کاربرد نادرست جمله؛
کاربرد نادرست فعل؛
کاربرد نادرست حرف.
در ادامه کاربرد نادرست حرف را بررسی میکنیم.
برای مطالعۀ کاربرد نادرست فعل مقالۀ کاربردهای نادرست فعل را بخوانید.
برای مطالعۀ کاربرد نادرست جمله مقالۀ خطاهای دستوری را بخوانید.
کاربرد نادرست حرف: (اضافه، نشانه، ربط)
حرف اضافه:
عطف دو کلمه با یک حرف اضافه: دو کلمۀ معطوف به هم که هریک حرف اضافۀ ویژهای میخواهد، نباید با یک حرف اضافه به کار روند؛ زیرا آن حرف اضافه فقط مناسب یکی از آنهاست.
به جملۀ زیر توجه کنید:
ادامه و تأکید بر مسائل غیرضروری روند کارها را کُند میکند.← ادامۀ مسائل غیرضروری و تأکید بر آنها روند کارها را کُند میکند.
در این جمله و با توجه به بافت آن «ادامه و تأکید» نباید به هم عطف شوند. همچنین «نظارت و افزایش» در جملۀ زیر نباید به هم عطف شوند.
نظارت و افزایش ضریب امنیت جابهجایی کالا، روزافزون است.← نظارت بر امنیت جابهجایی کالا و افزایش ضریب آن روزافزون است.
لازم به: «لازم به» در ترکیبات (لازم به ذکر، لازم به یادآوری، لازم به توضیح) نادرست است.
برای مثال نمیتوان گفت: من لازم به صندلی دارم. «لازم» در زبان فارسی با حرف اضافۀ «به» نمیگیرد. بهجای «لازم به تذکر» یا «لازم به ذکر» بهتر است بنویسیم: «این تذکر لازم است»، «ذکر این مطلب لازم است»، «گفتنی است»، «شایان ذکر است».
به استقبال از: در فارسی معیار با یک کلمه دو حرف اضافه نمیآید؛ بنابراین کاربرد عبارتهایی همچون «به استقبال از، از مصاحبت با، از ملاقات با» نادرست است.
از مصاحبت با شما خیلی لذت بردم.← از مصاحبت شما خیلی لذت بردم.
جمعیت زیادی به استقبال از بازیکنان تیم ملی رفتند.← جمعیت زیادی به استقبال بازیکنان تیم ملی رفتند.
در چنین جملههایی هرگاه کلمه، نقشنمای اضافه (-ِ) بگیرد دیگر با حرف اضافه به کار نمیرود:
اطاعت از پدر و مادر← اطاعت پدر و مادر
از دیدار با شما← از دیدار شما
گاه برخی از حرفهای اضافه، مثل «بین»، «برای» و «از» بهجای کسرۀ اضافه میان مضاف و مضافٌالیه قرار میگیرد.
دیدار از هند برایم خیلی جالب بود.← دیدار هند برایم خیلی جالب بود.
اندر، بدین، بدان: «اندر»، «بدان»، «بدین» حرفهای اضافه در دستور سنتی است و در زبان معیار، فقط در نثر اداری (دستاندرکاران، بدینوسیله، بدانگونه) کاربرد دارد. استفاده از آنها به هر شکل درست نیست و بهتر است که از برابرهای امروزی استفاده شود.
برای نمونه:
اندر باب مخالفان منشور شورای ملی و جنگ احتمالی...← در باب مخالفان منشور شورای ملی و جنگ احتمالی...
بدینوسیله خواهشمند است...← خواهشمند است....
*بدینوسیله در آغاز نامهها زائد است.
بدان جهت این را گفتم.← به آن جهت (ازآنرو) این را گفتم.
دولت از دستاندرکاران حوزۀ راهوترابری تجلیل کرد.← دولت از عوامل اجرایی حوزۀ راهوترابری تجلیل کرد.
حذف حرف اضافه: گاهی در نوشتار به پیروی از گفتار، حرف اضافه حذف میشود که نادرست است.
اکنون پدرم خانه نیست. ← اکنون پدرم در خانه نیست.
صبح شنبه تهران رفتم← صبح شنبه به تهران رفتم.
کاربرد درست حرفاضافه: برخی از کلمات، با توجه به حرفاضافۀ پیش از خود معنای ویژه و تازهتری مییابند. مانند: حرفهای اضافهای که با واژههای «پرداختن و نگرستین» به کار رفته است.
پرداختن به← مشغول شدن
پرداختن از← فارغشدن/ صرفنظر کردن
نگریستن به← نگاهکردن
نگریستن در← تأمّل کردن
کاربرد نابجای حرفاضافه با کلمۀ موردنظر یکی از خطاهای رایج در حوزۀ حرفاضافه است.
تیم استرالیا از ایران باخت.← تیم استرالیا به ایران باخت.
حرفاضافۀ مناسبِ باختن «به» است. «باختن به» در مقابل «بردن از»:
تیم ایران از استرالیا برد.
این بیماری هیچ فرقی از سرخک ندارد← این بیماری هیچ فرقی با سرخک ندارد.
«متفاوتبودن»، «تفاوتداشتن»، «فرقداشتن» با حرفاضافۀ «با» به کار میروند. کاربرد آنها با «از» براثر گرتهبرداری از زبان انگلیسی است.
آیا عبارت «اعادۀ حیثیت کردن از کسی» درست است؟
«اعادۀ حیثیت» به کسی درست است نه از کسی؛ زیرا اعاده، یعنی بازگرداندن و چیزی را به کسی بازمیگردانند نه از کسی.
در دادگاه از خودش اعاده حیثیت کرد.← در دادگاه حیثیت خودش را اعاده کرد.
در ادامه، فهرست برخی کلمات بههمراه حرفاضافۀ مناسب هریک آمده است.
ویراستاری متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.
فعلها: |
||
آراستن (با) |
انجامیدن (به) |
ترسیدن (از) |
آزردن (از) |
اندودن(با)، (به) |
جنگیدن (با) |
آزمودن (با)، (به) |
اندیشیدن (به) |
خواستن (از) |
آغشتن(با)، (به) |
بالیدن (به) |
خریدن (از) |
آمیختن(با)، (به) |
پیچاندن (بر) |
خوراندن (به) |
آویختن (به)، (از) |
پیوستن (به) |
درماندن (از) |
افزودن (به)، (بر) |
تاباندن (به)، (بر) |
راندن (به)، (از) |
انداختن (به)، (از) |
تاختن (به) |
رمیدن (از) |
گرویدن (به) |
گسستن (از) |
گفتن (به) |
گماشتن (در) |
ماندن (در) |
مانستن (به) |
نازیدن (به) |
نالیدن (از) |
نشاندن (به)، (بر)، (در) |
نوشاندن (به) |
نهادن (به)، (بر) |
نهفتن (از) |
بخشیدن (به) |
برخاستن (از) |
بریدن (از) |
بستن (با)، (به) |
بودن (در) |
پاشیدن (به)، (بر) |
پرداختن (در) |
پرسیدن (از) |
پوشاندن (به)، (بر)، (از)، (با) |
رنجیدن (از) |
رهیدن (از) |
ساختن (با) |
سپردن (به) |
ستاندن (از) |
کاستن (از) |
کوچیدن (از) |
گذاشتن (در) |
گرداندن (به) |
اسمها و مصدرها: |
||
آشتی (با) |
ازدواج (با) |
اطاعت (از) |
آگاهی (از) (به) |
استخراج (از) |
اطمینان (از)، (به) |
ابلاغ (به) |
استفاده (از) |
تفاوت (با) |
اتکا (به)، (بر) |
استقبال (از) |
تفهیم (به) |
احترام (به) |
اشاره (به) |
تقسیم (به)، (بر) |
احتیاج (به) |
اشتغال (به)، (در) |
تکیه (بر)، (به) |
اختلاف (با) |
اشتهار (به) |
تلقین (به) |
ارتباط (با) |
اصابت (به) |
تمتع (از) |
تمسک (به) |
تناسب (با) |
تنفر (از) |
توجه (به) |
توسّل (به) |
جواب (به) |
حاکمیت (به) |
رحم (به) |
حمایت (از) |
خداحافظی (با)، (از) |
خواهش (به) |
دخالت (به) |
گله (از) |
مباحثه (با) |
متارکه (با) |
مجادله (با) |
محول (به) |
مخالفت (با) |
مداوا (با) |
مواجهه (با) |
مداومت (در) |
مذاکره (با) |
مرافعه (با) |
مراوده (با) |
مسابقه (با) |
مسافرت (به) |
مشابهت (به) |
مشاعره (با) |
مصاحبت (با) |
مصاحبه (با) |
بازدید (از) |
اعتیاد (به) |
اعزام (به) |
اقتباس (از) |
اقدام (به) |
الهام (به) |
انتساب (با) |
انتفاع (از) |
انتقال (به)، (از) |
اندازهگیری (از) |
انطباق (با)، (بر) |
ایراد گرفتن (از)، (به)، (بر) |
برخورداری (از) |
بستگی (به) |
بهرهگیری (از) |
بهرهمندی (از) |
بهرهوری (از) |
بههمزدن (با) |
پاسخ (به) |
تشابه (به) |
تمایل (به) |
تجاوز (به)، (از) |
تجلیل (از) |
تحویل (به) |
تراز(با) |
ترجیح (به)، (بر) |
تشخیص (از) |
دعوا (با) |
دعوت (از) |
دفاع (از) |
دیدار (از)، (با) |
رابطه (با) |
رجحان (به) (بر) |
سازش (با) |
سپاس (از) |
سپاسگزاری (از) |
سختگیری (با) |
شباهت (با) |
شهرت (به) |
صرفنظر (از) |
صلح (با) |
طلاق (از) |
عادت (به) |
عروسی (با) |
عشق (به) |
عنایت (به) |
فرق (با) |
قرضگرفتن (از)/دادن (به) |
قهر (با) |
کشتی (با) |
کمک (از) (به) |
گذر (از) (به) |
گفتوگو (با) |
مضایقه (از) |
مطابقت (با) |
مقابله (با) |
مقایسه (با) |
مکاتبه (با) |
ملاقات (با) |
منظور (از) |
مهارت (به) |
نبرد (با) |
نزاع (با) |
نگاه (به) |
نیاز (به) |
وابستگی (به) |
وحشت (از) |
وداع (با) |
وفا (به) |
وفاداری (به) |
هماهنگی (با) |
همراهی (به) |
همکاری (با) |
یاد (به) |
|
حرف نشانه:
«را»ی پس از فعل: «را» نشانۀ مفعول بیواسطه است و پس از مفعول میآید. آوردن آن پس از «فعل»، «ی نکره»، «نهاد»، «متمم» و بین اجزای فعل مرکب نادرست است.
ابتکار شما در راهاندازی فاز سوم کارخانه که میتواند در رشد تحقیقات کشور نقش مؤثری داشته باشد را تقدیر میکنم.← ابتکار شما را در راهاندازی فاز سوم کارخانه که میتواند در رشد تحقیقات کشور نقش مؤثری داشته باشد، تقدیر میکنم.
این نامه بههمراه گزارشی که دیروز تنظیم شده بود را برای شما میفرستم.← این نامه را بههمراه گزارشی که دیروز تنظیم شده بود، برای شما میفرستم.
این اشتباه بیشتر در جملههای دوبخشی (پایه و پیرو) رخ میدهد که با «که» عطف میشوند.
جملۀ «کتابی را از کتابخانه گرفتم و آن را پس دادم» وقتی به یک جمله تبدیل میشود، بهاشتباه «را» پس از فعل آورده میشود. بهتر است جملههای دوبخشی را به همان حال خود حفظ کنیم؛ زیرا در این صورت با یکی کردن دو جمله، هم جمله طولانی میشود و هم ممکن است به خطا «را» را پس از فعل بیاوریم.
معادلهای که اینگونه نوشته میشود را معادلۀ نمادی میگویند.← معادلهای را که اینگونه نوشته میشود، معادلۀ نمادی میگویند.
بهجای «را» در جملۀ اصلاحشده باید ویرگول گذاشت.
به جملۀ زیر توجه کنید:
کودکان قهرمانان فیلم که کارهای مهمی میکنند را شخصیتهای مهمی میدانند.
کودکان قهرمانان فیلم را که کارهای معمول میکنند، شخصیتهای مهمی میدانند.
«را»ی پس از اسم نکره: در جملههای ساده هیچگاه «را» پس از اسم نکره نمیآید؛ زیرا در اینگونه جملهها «ی» خود جانشین نشانۀ مفعول میشود و از سویی «را» معرفهساز است؛ پس آوردن آن پس از اسم نکره جایز نیست. کتابی را خریدم.← کتابی خریدم.
«را» بهجای حرفاضافه: کاربرد «را» در معنای حرفاضافه در متون کهن فارسی بوده است:
اتفاق را روزی به دیدارش رفتم.← از اتفاق روزی به دیدارش رفتم.
اما امروزه کاربرد چنین جملههایی رایج نیست.
باید جوانان را درس زندگی آموخت.← باید به جوانان درس زندگی آموخت.
حذف «را»: گاه حذف نابجای «را» نادرست است و جمله را از فصاحت و روانی میاندازد.
متمنی است؛ پس از مطالعۀ گزارش و ارجاع به واحدهای مربوط، نتیجه [را] امر به ابلاغ فرمایند. چنین حذفهایی بیشتر در نوشتههای اداری و برخی گزارشها پیش میآید.
«را»ی غیرلازم: گاه «را» بهغلط در جملهای به کار میرود که مفعول ندارد.
این اقدام میتوانست حداقل یک کارت زرد را برای او داشته باشد.← این اقدام میتوانست حداقل یک کارت زرد برای او داشته باشد.
توجه: هرگاه فعل جملۀ پایه متعدی باشد آوردن «را» لازم است.
لباسی را که برایم دوختی پاره شد.
«را»ی پس از متمم: پس از متمم نیز آوردن «را» نادرست است.
دیروز دیدارش با من را به هم زد.← دیروز دیدارش را با من برهم زد.
رفتنش به زورخانه را ترک کرده است.← رفتنش را به زورخانه ترک کرد.
«را»ی بین اجزای فعل مرکب: بین اجزای فعل مرکب نیز «را» نمیآید:
کشاورز باید خوندلهای زیادی را بخورد.← کشاورز باید خوندلهای زیادی بخورد.
توجه: بین اجزای فعل مرکب نباید «صفت»، «قید» و «را» یا «ی» بیاید؛ اما اگر در جملههایی مثل «کمکی را که به من کردی فراموش نمیکنم» بین اجزای فعل مرکب فاصله افتاد و در نثر معیار نیز پذیرفته شد دیگر آن فعل مرکب نیست. اگر در جستجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
حرف ربط:
اگرچه... اما:
مهمترین خطا در کاربرد حرف ربط استفاده از دو حرف ربط در جملههای مرکب است.
جملۀ نادرست: چون جنابعالی فردی شایسته هستید، لذا شما را به مدیریت بخش تولید انتخاب میکنم.
جملۀ درست: چون جنابعالی فردی شایسته هستید، شما را به مدیریت بخش تولید انتخاب میکنم.
در جملههای مرکب (پایه و پیرو) یک حرف ربط و اغلب بین دو جمله میآید. بنابراین «هرگاه»، «اگرچه» و نظایر آن (گرچه، با آنکه، از آنجا که، بهعلت اینکه، باآنکه، بااینکه، با وجود اینکه، به جهت آنکه، بهدلیل آنکه و...) در جملۀ پایه به کار رود، از «اما» و نظایر آن (ولی، لکن، لذا، پس، معهذا، لهذا، با اینهمه، با وجود این، بدین سبب، بنابراین و...) استفاده نمیکنیم.
با آنکه چرخۀ تولید در این کارخانه اندکی کند است، اما کیفیت کالا برتر است.← با آنکه چرخۀ تولید در این کارخانه اندکی کند است، کیفیت کالا برتر است.
کاربرد این دو باهم از مقولۀ حشو و تکرار زائد است.
که زائد: از دیگر خطاهای رایج در کاربرد حرف ربط کاربرد زائد «که» موصولی است:
ممکن است که لازم شود که با هم گفتگو کنیم.← ممکن است لازم شود باهم گفتوگو کنیم.
انسان نباید به آنچه میبیند دل بسپارد.← انسان نباید به آنچه میبیند دل بسپارد.
«که» موصولی زمانی به کار میرود که بخواهیم دو جمله را به هم متصل کنیم. هرگاه «که» را حذف کنیم و خللی در جمله ایجاد نشود معلوم میشود «که» زائد است.
سالی که نکوست از بهارش پیداست. (که لازم است.)
به آگاهی میرساند که هرروز بانک تا ساعت پنج باز است. (که زائد است.)
درآغاز نامهها: به استحضار میرساند که... (که زائد است.)
ممکن است «که» در جملهای حرف ربط یا قید باشد:
حرف ربط: میآیم بهشرط آن که تو هم بیایی.
قید: همینکه وارد شدم او را دیدم.
آنچه: آنچه یعنی «آن چیزی که» آوردن «که» با آن زائد است.
آنچه که باعث تعجب است.← آنچه باعث تعجب است.
تغییر جای «اما»: امروزه برخی بهقصد نوآوری جای «اما» را عوض میکنند:
او با مردم سخن گفت بسیاری از مردم اما از او استقبال نکردند.← او با مردم سخن گفت؛ اما بسیاری از مردم از او استقبال نکردند.
«اما» در جملههای مرکب همواره در آغاز جملۀ پیرو میآید و در موارد استثنایی (شعر) ممکن است جایش تغییر کند. مرد خوبی است؛ اما جرئت و جسارت ندارد.
هم.. هم: در جملههایی که از حرف ربط همپایۀ هم... هم استفاده میشود، اولین «هم» ممکن است باعث دوخوانشی شدن جملۀ بعد شود: با این نوشیدنی هم لاغر شوید و هم از سرطان پیشگیری کنید. ممکن است «همِ» اول در معنی «حتی» خوانده شود.
در اینگونه موارد میتوان قبل از «همِ» اول ویرگول گذاشت:
با این نوشیدنی، هم لاغر شوید و هم از سرطان پیشگیری کنید.
یا میتوانیم بافت نحوی جمله را عوض کنیم:
با این نوشیدنی علاوه بر اینکه لاغر میشوید، از سرطان هم پیشگیری میکنید.
تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.
برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.
✍️ به کوششِ فاطمه لکزاده.
📚 کتابنامه:
📖ذوالفقاری، حسن، 1398، آموزش ویراستاری و درستنویسی، تهران: نشر علم. 📖
نظرات