خطاهای نوشتاری
قسمت دوم: غلطهای انشایی
با خواندن این مقاله و دیگر مقالههای ویراویراست دانش خود را دربارۀ نگارش و انشای زبان فارسی افزایش دهید. هرگاه کلمه یا عبارتی را بهگونهای به کار ببریم که با یکی از قواعد دستوری یا سنتهای کهن نوشتاری یا طبیعی زبان فارسی سازگاری نداشته باشد، درگیر غلط انشایی شدهایم. خطاهای انشایی گاه در ساختمان واژه، گاه در ساختار جمله یا ترکیب و گاه در تطابق لفظ با معنا رخ میدهد. در زیر به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
1. بیگانهگرایی
زبان فارسی زبانی غیرتمند و مغرور است. به همین دلیل برای پاسداشت و بالندگی این زبان و برای مرزبانی از کیان فرهنگی و ملی خود بهتر است تا آنجا که ممکن است از واژههای غیرفارسی استفاده نکنیم. استفاده از وامواژهها غلط نیست، اما بیگانهگرایی و ترجیح بیگانه بر خودی اگر سیرۀ نویسنده شود، پذیرفتنی نیست.
باید توجه داشت که این پرهیز منجر به افراط و سرهنویسی نامأنوس نشود؛ بلکه جاگیری واژگان فارسی باید طبیعی و بدون تکلف به نظر آید. صرف فارسیبودن نشانۀ برتری نیست؛ در غیر این صورت هر نویسندۀ ایرانی مجاز بود از کلماتی مانند «چشماغیل» بهجای «اشاره»، «زاب» بهجای «صفت»، «نسک» بهجای «کتاب» و .... استفاده کند. سرهنویسی مطلق یا «زبان پاک» غیر از آنکه مطلوب نیست، ممکن هم نیست.
افزون بر این بسیاری از کلمات غیرفارسی چنان با فرهنگ و تاریخ ما آمیخته است که دارای شناسه و شناسنامۀ ایرانی شده است. همچنین بسیاری از وامواژهها در زبان فارسی معنایی دیگر یافتهاند که در این صورت «خودی» محسوب میشود و اصطلاح «بیگانه» برای چنین واژگانی کمتر به کار میرود. برای مثال واژۀ «وکیل» در فارسی معنایی دارد که در زبان مبدأ ندارد. در زبان عربی به جای وکیل از «محامی» استفاده شود. کلمات دیگری که در فارسی دچار دگردیسی شده و در غیر آن معنای اصلی خود در زبان مبدأ به کار میروند، به این شرح است:
ابتدایی، تجاوز، تولید، تمدن، جامعه، جمعیت، خجالت، دخالت، مسری، مصرف، مذاکره، ملت، ملی، رقیب، شمایل، غرور، نفر، نصّاب (در زبان عربی بهمعنای کلاهبردار به کار میرود)، مزخرف (در زبان عربی بهمعنای آراسته به نقشونگار است). هدف از گفتن مطالب بالا این است که هیچ نویسندهای این توانائی را ندارد، بدون بهکارگیری واژههای بیگانه متنی متین معتدل و معیار بنویسد. در ویراویراست هم اصول نگارش و ویرایش را میآموزید و هم خودتان میتوانید بنویسید و ویرایش کنید.
2. گردهبرداری
گردهبرداری یا عکسبرداری یعنی برگردان جزءبهجزء ترکیبهای غیرفارسی به فارسی، بدون اینکه ترکیب حاصل مطابق دستور یا دیگر هنجارهای زبان فارسی باشد؛ برای نمونه امروزه بسیاری از ایرانیان تعبیر «خوابافتادن» را به کار میبرند بدون اینکه توجه کنند که در زبان فارسی «خواب» افتادنی نیست. کلمات «خواب» و «افتادن» هر دو فارسی است؛ اما ترکیب «خوابافتادن» فارسی نیست. این ترکیب ترجمۀ لفظ به لفظ از to fall asleep است؛ اما آنچه در زبان فارسی پیشینه دارد، خوابیدن و خواببردگی است. صورتهایی چون «آتشگشودن، چرا که نه، روی چیزی مطالعهکردن و ...» که در نگاه اول بهنظر فارسی میآیند نیز ساختار نحوی و دستوری آنها فارسی نیست.
بسیاری از مترجمان ناآشنا با فن ترجمه و ناآگاه از فرهنگ زبان مبدأ و مقصد با برگردانهای ناشیانۀ خود زبان فارسی را پر از عبارتها و آمیزههای فارسینما کردهاند. ویراویراست در ویرایش متن کمک بزرگی به مترجمان میکند.
در زیر نمونههایی از گردهبرداری بیان شده است:
❌ روی کسی حسابکردن ← ✔️ به کسی امیدبستن، چشم به یاری کسی داشتن.
❌ پیادهکردن قانون ← ✔️ اجرای قانون؛ کاربست قانون، تحققبخشیدن به قانون.
❌ برای چند ماه اینجا نخواهم بود. ← ✔️ چند ماه اینجا نخواهم بود.
❌ حمامگرفتن ← ✔️ حمامرفتن.
❌ نقطهنظر ← ✔️ دیدگاه، منظر، نظرگاه، پنجره.
❌ بیتفاوت ← ✔️ بیاعتنا، بیدرد، بیعلاقه، بیتوجّه، بیمبالات.
❌ بهادادن ← ✔️ ارزشدادن، اهمیتدادن، ارجگذاشتن، مهمشمردن، توجهکردن.
❌ خودکفا ← ✔️ خودبسندگی، خودبسایی.
❌ تاکسیگرفتن ← ✔️ تاکسیسوارشدن.
❌ بالای هزار نفر ← ✔️ بیش از هزار نفر، متجاوز از هزار نفر.
❌ نخست نگاهی داریم به اهم اخبار. ← ✔️ نخست نگاهی میکنیم به اهم اخبار.
❌ در سفری که به ایران داشت ... ← ✔️ در سفری که به ایران کرد ...
❌ اجازه بدهید نخست سلامی داشته باشیم. ← ✔️ اجازه بدهید نخست سلام کنیم.
❌ او را در جریان قرار دادم. ← ✔️ او را آگاه کردم، ماجرا را به او گفتم، او را مطلع کردم.
❌ مولوی، یک ایرانی مسلمان بود. ← ✔️ مولوی ایرانی مسلمان بود.
❌ خواص دانشمندان ← ✔️ دانشمندان خاص.
❌ این وحدت بود که ملت را پیروز کرد. ← ✔️ وحدت بود که ملت را پیروز کرد.
❌ بر روایات فراوانی دست یافته است. ← ✔️ به روایات فراوانی دست یافته است.
❌ خداوند انسانها را بر فطرت پاک آفریده است. ← ✔️ خداوند، فطرت انسانها را پاک آفریده است.
❌ غیر قابلِِاجتناب (inevitable) ← ✔️ ناگزیر، ناچار، خواهناخواه.
❌ در ارتباط با ... (in relation to) ← ✔️ دربارۀ ... .
❌ گفتوگویی داشته باشیم. ← ✔️ گفتوگو کنیم.
❌ روی رفتارهای ناهنجار کودکان مطالعه کرد. ← ✔️ دربارۀ رفتارهای ناهنجار کودکان مطالعه کرد.
❌ نابودی جنگلها میرود که محیطِزیست را ویران کند. ← ✔️ نابودی جنگلها بهزودی محیطِزیست را ویران میکند.
❌ نرخ رشد اقتصادی ← ✔️ رقم/ میزان رشد اقتصادی.
❌ بیان نادرست واژههای علمی، میتواند به سردرگمی دانشآموزان منجر شود. ← ✔️ بیان نادرست واژههای علمی، ممکن است به سردرگمی دانشآموزان منجر شود.
در این وبسایت هم با غلطهای رایج املایی، انشایی و انواع حشو آشنا میشوید و هم خودتان با غلط یاب املایی فارسی آنلاین ویراویراست میتوانید متنتان را غلطیابی املایی کنید.
3. شکلهای بیگانه
ریختن کلمات فارسی در وزنها یا قالبهای بیگانه بههیچوجه پذیرفتنی نیست. برعکس آن، یعنی ریختن واژههای غیرفارسی در شکلها و قالبهای فارسی درست و پسندیده است؛ بنابراین ساختهایی مانند «ممهور» بهمعنای «مهرشده»، « افاغنه» بهمعنای «افغانها» و «خوبیت» بهمعنای «خوبی» نادرست است. میتوانیم واژههای بیگانه را به شکل فارسی درآوریم و یا آنها را جزئی از ترکیبات فارسی کنیم. مانند واژۀ «فهمیدن» که در آن «فهم» عربی به شکل مصدر فارسی درآمده است. به مثالهای زیر توجه کنید:
طلبیدن، داوطلب، بلادرنگ، مؤلّفان، خوشحال، عقلگرایی، فخرفروشی، مثبتاندیشی، نسبیگرایی، استعمارستیزی، بیخاصیت، جنگیر، خلافکار، قرآنپژوه، حدیثشناس، بنیانگذار و نامهایی مانند سحرناز و فرحناز.
با اینکه « مؤلفین» غلط نیست، «مؤلّفان» درستتر است؛ زیرا هرچند مادۀ اصلی کلمه، عربی است ترکیب آن فارسی است. حتی اگر با اصول ویراستاری و ویرایش آشنا نباشید، ویراویراست با ارائۀ دو مثال در کنار دو پیشنهاد خود، بافت جمله را برای شما توضیح میدهد تا بتوانید شکل صحیح کلمه را انتخاب کنید.
همچنین افزودن علائم غیرفارسی مانند تشدید و تنوین بر کلمات فارسی جایز نیست؛ زیرا تحمیل قالب غیرفارسی بر واژۀ فارسی است. برای مثال شکل صحیح « دوم» و « سوم» بدون تشدیدِ واو است؛ برخلاف « اوّل» که عربی است و تشدید را میپذیرد. افزون بر آن، ورود تنوین بر همۀ کلمات فارسی ممنوع است و بهتر است از کلمات عربی تنویندار هم کمتر استفاده شود:
بهتر است ننویسیم |
بهتر است بنویسیم |
اجماعاً |
بهاجماع |
تقریباً |
کموبیش/ کمابیش/ بیشوکم/ بهتقریب |
کاملاً |
بهکمال |
عمداً |
بهعمد |
حقیقتاً |
بهحقیقت |
علیالقاعده |
بنابرقاعده/ بهقاعده |
اصلا و ابدا |
بههیچروی |
مخصوصاً |
بهویژه |
مشروحاً |
بهشرح |
تماماً |
تمامی |
فوراً/ سریعاً |
دروقت/ بهزودی/ بیدرنگ |
واقعاً |
بهراستی |
در این وبسایت هم با دستورخط مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی آشنا میشوید و هم خودتان با ویراستار آنلاین و هوشمند ویراویراست میتوانید متنتان را ویراستاری کنید.
4. ندیدن بار کلمه
هر کلمه معنایی دارد؛ اما برخی کلمات افزون بر معنا، بار یا جهت یا هاله نیز دارند. مثبت یا منفی بودن بار کلمه، فارغ از معنای آن است. میدان مغناطیسی یا هالهای که گرد یک کلمه پدید میآید، در کاربرد و جایگاهشناسی آن مؤثر است. هر واژهای در گذر زمان و عمر کوتاه یا بلندش سمتوسو یا رنگوبوی خاصی میگیرد که همچون معنای آن باید مراعات گردد. نویسندۀ چیرهدست میداند که شناسنامه و شخصیت کلمات در بیرون از لغتنامهها شکل میگیرد. میتوان گفت که کلمات فارغ از معنایی که دارند سه گونهاند:
1) دارای بار مثبت؛
2) دارای بار منفی؛
3) خنثی.
ویراویراست نهتنها میتواند جایگزین ویراستیار باشد، بلکه با دادن دانش و آگاهی، تجربۀ دلنشینی از ویراستاری را به شما هدیه میدهد.
به مثالهای زیر دقت کنید:
❌ انتظار: بار این کلمه مثبت است و جملههایی مانند «انتظار میرود امسال با تورم بیشتری مواجه شویم» غلط است؛ زیرا تورم چیزی نیست که سزاوار انتظار باشد. در این جمله بهتر است بهجای «انتظار میرود» از «احتمال دارد»، «شاید» یا «پیشبینی میشود» استفاده شود. کاربرد «انتظار میرود» در معنای «امید است» و «پیشبینی میشود» درست نیست.
❌ غلطکردن: این ترکیب در متون گذشته بهمعنای «خطاکردن» به کار میرفته است. مثلاً حافظ میگوید: «شیوۀ چشمت فریب جنگ داشت/ ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم.»
ترکیب «غلطکردن» اکنون معنای توهین و تحقیر یافته است.
❌ کله: بار منفی دارد. به همین دلیل، کاربرد آن در جملههایی درستتر است که بوی اعتراض و انتقاد میدهند؛ برای مثال:
§ نمیدانم در کلۀ تو چه میگذرد.
جایگزینی «سر» و «مغز» در جملۀ قبل آن را مثبت و مؤدبانهتر میکند؛ در حالی که هیچ تفاوتی در معنای ظاهری آنها نیست.
❌ قلمفرسایی: فرسودن قلم بیشتر در معنای بیهودهنویسی و زیادهگویی می آید؛ بنابراین کاربرد آن در جملۀ زیر مناسب نیست:
§ بیست سال دربارۀ آزادی قلمفرسایی کرد و کتاب نوشت.
👆🏻البته اگر نوشتههای این شخص را بیهوده و کمفایده بدانیم، بر جملۀ مذکور نمیتوان خرده گرفت. تعداد کلماتی که بار منفی یا مثبت دارند اندک نیست، اما آنچنان هم فراوان و بیشمار نیست که نتوان آنها را باز شناخت و دستهبندی کرد. یک راه بازشناسی آنها توجه به کاربردشان در آثار فصیح فارسی است و راه دیگر توجه به معنای ترکیبی آنها است.
برخی کلمات بهمرور زمان بار منفی یا مثبت خود را از دست میدهند و حتی ممکن است بار مخالف بپذیرند؛ مثلاً در قرنهای پیشین کلمه « گفتوگو» بار معنایی مثبت نداشته و بیشتر در معنای چونوچرای نابجا به کار میرفته است؛ چنانکه حافظ میگوید:
گفتوگو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم
اکنون بار معنایی «گفتوگو» مطابق معنای لغوی آن مثبت است. همچنین است کلمۀ «قصد» که اکنون بار آن خنثی است و پیشتر در معنای «سوءقصد» به کار میرفت. تجربۀ ویراستاری آنلاین با ویراویراست را از دست ندهید.
5. خطاهای دستوری و لغزشهای کاربردی
لغزشها و خطاهای دستوری یکی دیگر از غلطهای انشایی است. شماری از این غلطها رواج بیشتری یافتهاند و به همین دلیل لازم است دربارۀ آنها بیشتر بدانیم. در مقالۀ بعدی با نام خطاهای دستوری و لغزشهای کاربردی، انواع خطاهای دستوری بهصورت مفصل دستهبندی شده است.
6.کاربردهای بیمعنا و نابجای کلمات
گاهی کلمات در معنای خود به کار نمیروند و در جای خود نمینشینند؛ برای مثال:
✔️ با وجود این درست و ❌ با این وجود غلط است.
✔️ پیرامون به معنای گرداگرد و در مقابل کانون است. ❌ کاربرد این کلمه در معنای « دربارۀ ....» درست نیست.
❌ کاندید یعنی سادهدل نه نامزد.
در مقالۀ بعدی با نام کاربردهای بیمعنا و نابجای کلمات، نمونههای بیشتری را مشاهده میکنید. با خواندن مقالههای ویراویراست دانش خود را دربارۀ نگارش و انشای زبان فارسی افزایش دهید.
7. حشو قبیح
حشو یا زیادهگویی از عوامل سستی و گاه نادرستی کلام است. منظور از حشو در اینجا، کنار هم آمدن کلمات یا جملات هممعنا است، بدون اینکه برای آن دلیلی وجود داشته باشد. برای مثال «فرشتۀ مَلکالموت» حشو است؛ زیرا با وجود کلمۀ «ملک» نیازی به «فرشته» نیست.
آنچه بسیار مهم است، شناسایی انواع این عارضۀ زبانی است. در ردیابی حشو قبیح نباید به مثالهای «روغن چرب» و «سؤالپرسیدن» بسنده کرد؛ زیرا دامنۀ حشوی که زبان را سست و بیمار میکند، بسیار بیش از اینگونههاست. حشوها را میتوان به «پیدا و پنهان» تقسیم کرد. با ویراویراست متن خود را ویراستاری زبانی و معنایی کنید. همچنین میتوانید ویراستاری متن خود را به ویراستاران ویراویراست بسپارید.
در زیر تعدادی از حشوهای پیدا و مشهور آمده است:
§ سنگ حجرالأسود، فریضۀ واجب، عوامل مؤثر، کمدی خندهدار،
§ شب لیلهالقدر، حسن خوب، اعلمتر، اوج قلۀ کوه،
§ پس بنابراین، در این صورت پس، ناغافل، ماجرای گذشته،
§ مردمک چشم، خاندان بنیهاشم، سیر گردشکار، من بعد از این،
§ مدخل ورودی، سؤالپرسیدن، از قبل پیشبینیکردن، خاستگاه اول،
§ تهویۀ هوا، استمداد کمک، کلبۀ تنگ، نسیم ملایم،
§ پرندههای بالدار، ابوی من، تاب تحمل، سنتهای پیشین،
§ سال عامالفیل، فینال آخر، استارت شروع، نیمرخ صورت،
§ سوابق گذشته، درخت نخل خرما، ریسک خطرناک، پارسال گذشته،
§ مسلح به سلاح، بازنویسی دوباره، سن چهلسالگی، نزول به پایین،
§ عروج به بالا، سقوط به پایین، ابر هوا، مرغک کوچک، عسل شیرین،
§ مفید فایده، مثمر ثمر، روزنامههای روزانه، متحدشدن با هم،
§ دوباره بازگشتن، احاطه از هر طرف، دیشب گذشته، درگیری دوجانبه.
ویراویراست نخستین ویراستار معنایی آنلاین است. اینگونه حشوها سرانجام شناخته و ریشهکَن میشوند؛ اما حشوهایی نیز وجود دارند که بهدلیل ناشناختگی همچنان در نوشتههای نابلدان، به زندگی طولانی خود ادامه میدهند. به نمونههای زیر توجه کنید:
❌ دفاع از کشور، پاسداری از مرزها و تمامیت ارضی میهن است.
👆🏻 در جملۀ بالا «دفاع از کشور» همان «پاسداری از مرزهای آن» است.
❌ ازآنجاکه مردم به این دروغها توجه نمیکنند؛ پس نباید نگران بود.
👆🏻 «پس» و « ازآنجاکه» هر دو برای بیان نتیجهاند و با وجود یکی، دیگری حشو است.
❌ گاهی این گمان رخ مینماید که شاید مردم برای انتخاب راههای دشوار هنوز آمادگی ندارند.
👆🏻جمع «گمان» و «شاید» حشو است.
بهطور کلی حشو را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: ممنوع، مرجوح، مقبول.
📍 حشو ممنوع یا قبیح آن است که مخالف یکی از قواعد دستوری یا اصول زیباییشناختی باشد؛ مانند:
🔴 برعلیه: با وجود «علیه» نیازی به «بر» نیست.
🔴 نوین: پسوند «ین» صفتساز است و پس از ترکیب با اسمهایی مانند «زر» و «شاه» آنها را تبدیل به صفت (زرین، شاهین) میکند؛ اما «نو» خودش صفت است و نیازی به پسوند صفتساز ندارد.
🔴 نشانگر: پسوند «گر» با اسم ترکیب میشود، نه با بن مضارع. بهجای «این نشانگرِ آن است» میتوان گفت: «این، نشان/ نشانۀ آن است.». واژۀ «نمایانگر» نیز همینگونه است. همچنین پسوند «گر» برای ایجاد مفهومِ «ساختن» است؛ بنابراین«نمایانگر» و « نشانگر» یعنی سازندۀ نمایان و نشان!
🔴 دوطفلان: عدد دو در «دوطفلان» حشو است.
در این وبسایت هم ویرایش را میآموزید و هم خودتان با ویراستار آنلاین ویراویراست میتوانید متنتان را ویراستاری کنید.
📍 حشو مرجوح، حشوی است که میگویند اگرچه ممنوع و غلط نیست، موجب نازیبایی و ناپسندیدگی کلام است؛ مانند عطفهای زائد و بسیاری از درازنویسیها و توضیحات بیفایده.
📍 حشو مقبول، حشوی است که جزئی از زبان گفتاری و نوشتاری شده است و حذف و اصلاح آنها ممکن نیست؛ مانند «منزلگاه»، «میعادگاه»، «نیز هم»، «اولیتر»، «مکتبخانه» و «پیروزمند».
افزون بر مقبولیت، پارهای از حشوها ملاحت نیز دارند که به آن حشو ملیح میگویند؛ مانند کلمات جفتی که تولید موسیقی میکنند: تکیهوتأکید، گرفتوگیر، رشد و رویش، شک و شبهه.
حشو ملیح، گاهی نیز کارکرد زیباییشناختی یا تأکیدگذاری دارد؛ برای نمونه به جملۀ زیر توجه کنید:
❌ هرگاه نسیم آزادی میوزد، کسانی پیدا میشوند که ناجوانمردانه این نسیم روحنواز را به طوفانی ویرانگر تبدیل میکنند.
در این جمله صفت «ویرانگر» برای طوفان اگرچه حشو مینماید، دستکم دو فایده دارد:
نخست اینکه موجب موازنه میان نسیم و طوفان میشود؛ زیرا در یک کفه «نسیم» با صفتش قرار دارد و لازم است که در کفۀ دیگر نیز طوفان با صفتی مناسب بیاید.
فایدۀ دیگر موسیقی و آهنگی است که «ویرانگر» به جمله میدهد.
برای ثبت سفارش ویراستاری با شمارۀ 09020025029 تماس بگیرید.
✍️ به کوشش شیما صدیقی.
📚 کتابنامه:
📖 بابایی، رضا، 1398، بهتر بنویسیم، قم: نشر ادیان.