با ویراویراست، سرعت ویراستاری خود را چندین برابر کنید.
خطاهای واژگانی مهم در بخشهای زیر رخ میدهد:
-
کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و الگوهای بیگانه؛
-
کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و اصطلاحات فارسی؛
-
تکرار زائد واژگان (حشو)؛
-
واژگان عربی در فارسی.
برای دانستن، کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و اصطلاحات فارسی و تکرار زائد واژگان (حشو) مقالۀ خطاهای واژگانی را مطالعه کنید. برای مطالعۀ کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و الگوهای بیگانه، مقالۀ ویرایش ساختاری-زبانی را بخوانید.
در این مقاله واژگان عربی در فارسی را بررسی میکنیم.
واژگان عربی در فارسی
اگرچه تأثیر و نفوذ زبان عربی در فارسی موجب غنای واژگانی زبان فارسی شده است؛ اما بهدلیل بیتوجّهی برخی نویسندگان یا کاربرد عوام، تعدادی نشانههای خاص عربی با کلمات فارسی به کار رفته و تأثیر منفی بر تولید واژگان زبان فارسی گذاشته است. زبان فارسی امروز دارای واژگان قرضی از زبانهای مختلف است و گویندۀ یک زبان بدون اطلاع از ساختار یک واژه، از کلمههای مختلف برای بیان مفهوم موردنظر خود استفاده میکند. برای آشنایی با مفهوم واژگان قرضی، مقالۀ وامگیری واژگانی را مطالعه کنید.
در این مقاله واژگان قرضی عربی در زبان فارسی و اصالت برخی از این واژگان را بررسی میکنیم. بیشتر واژگانی که بهطور روزمره استفاده میشوند، فارغ از اینکه در اصل متعلق به چه زبانی هستند با تغییراتی به زبان فارسی راه یافتهاند. برخی از این واژهها با همان معنا و ساختار به زبان فارسی وارد شدهاند و برخی دیگر به قیاس با واژههای دیگر تغییر کردهاند.
پیش از صحبت دربارۀ این واژگان بهتر است کمی با زبان عربی آشنا شویم:
زبان عربی، زبانی صرفی است و در آن کلمات از یک «ریشه» مشتق میشوند؛ اما اشتقاق در زبان عربی با اشتقاق در زبان فارسی فرق اساسی دارد. در زبان فارسی، مشتقات با افزودن وند ساخته میشوند؛ برای مثال از بن ماضی «دانست» دانسته و از بن مضارع «دان» داننده، دانا، دانش و نادان ساخته میشود. در اینگونه اشتقاق، بن به یک حالت باقی میماند.
در زبان عربی، قالبهایی وجود دارد که حروف ریشه (حروف صامت) در آنها ریخته میشود. مثلاً از ریشۀ «ع ل م» عالم، معلوم، علامه، اعلام، تعلیم، استعلام، علیم، تعلم، معلم و جز آن ساخته میشود. همانطور که مشخص است، حروف ریشه ازنظر توالی و حرکات، به یک حال نمیمانند و مشتقات با افزودن پیشوند به آغاز یا پسوند به پایان آنها ساخته نمیشود؛ بنابراین مشتقات همریشه، عمدتاً دارای سه حرف هستند که در همۀ آنها تکرار میشوند. این حروف را اصلی مینامند و حروف دیگر را زائد میخوانند؛ مثلاً در عالم «ا» زائد است و در علیم «ی». در بخش مقالههای وبسایت ویراویراست دانش خود را دربارۀ زبان فارسی افزایش دهید.
واژگان عربی در فارسی
صورتهای متعدد جمع عربی با بسامدهای متفاوت وارد فارسی شده است؛ شایعترین این صورتها، جمع سالم مذکر و مؤنّث است. در زبان فارسی یکی از حالتهای نحوی آنها که در زیر گفته میشود، با بسامد بیشتری به کار میرود:
حاضرین، روحانیون، غایبین، مؤمنین، مترجمین، مورخین، مسلمین، اطلاعات، خیرات، جهات، کوات، عقبات، غلات، مستغلات، مقدسات، مقدمات، ثمرات، مقامات.
در این صفحه هم اصول نگارش را میآموزید و هم خودتان میتوانید ویرایش کنید.
«ین» در کلمات دولتین، فرقدین، زوجین، نعلین، والدین، لوزتین و نظایر آن علامت تثنیه است نه جمع. بهتر است از کلمههای فارسی استفاده کنیم:
دولتین ← دو دولت
وزارتین ← دو وزارت
زوجین ← زوجها
لوزتین ← لوزهها
بعضی از کلمات فارسی به قیاس، با «ات» جمع بسته شدهاند:
سبزیجات، ترشیجات، خانات، شمیرانات، لواسانات، قاینات، روزنامجات، تلگرافات.
کاربرد کلمههای تحقیقات، عملیات، خلقیات و کشفیات، چون عربی هستند ایرادی ندارد؛ اما اگر بتوان بهجای «ات» آنها را با نشانههای جمع فارسی«ها» و «ان» جمع بست بهتر است.
نکته: کلمههای بیش از سه حرف در عربی با «ات» جمع بسته میشود؛ پس بهتر است که واژههای نظر، خطر و اثر را با «ها» جمع ببندیم.
به اعتقاد دکتر معین، عربها کلمههای فارسی مختوم به «ه» غیرملفوظ را معرب کرده و با «ات» جمع بستهاند. ابوالحسن نجفی «جات» را همان «ات» میداند که در کلمههای مختوم به «ه» غیرملفوظ میانجی «ج» برای سهولت تلفظ میان کلمه و «ات» واقع میشود. امروزه، «جات» جمع فارسی محسوب میشود و کلمههای جمعبسته با آن بر بیان نوع دلالت میکند. بهتر است بهجز کلمههای جاافتاده و بسیار رایج از کاربرد بقیه بپرهیزیم و با «ها» جمع ببندیم.
ویراستاری آنلاین «ویراویراست» بخش ویراستاری پیشرفته دارد. بخش ویراستاری پیشرفته، تمامی جمعهایی که به شکل نادرست استفاده شدهاند را تشخیص میدهد و با پیشنهاد مناسب به شما کمک میکند تا شکل صحیح واژه را به کار ببرید. همین حالا به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید و متنتان را ویراستاری کنید.
صیغههای جمع مکسر عربی، با بسامدهای متفاوت وارد فارسی شدهاند:
- ابرار، امثال، اقطار، اسلاف، اخلاف، اغیار، ارواح، اوتار، اوصاف، اَوراد.
- فصول، نجوم، علوم، حروف، وحوش، صفوف، ملوک.
- مساجد، مدارس، معانی، مراجع، منابع، منابر، مَعاصی، مدایح، موارد، مسائل، مراثی.
- اکابر، افاضل، اَمالی، اَماثل.
- معاریف، مفاتیح، مساکین، مقادیر، مشاهیر، مَعاذیر.
- ابنیه، اغذیه، اطعمه، اشربه، ادویه، ازمنه، السنه، اَجوبه، اَسئله، اَمزجه، البسه.
- حقایق، دقایق، لطایف، عرایض، مضایق، صحایف ( با تبدیل همزه به یاء).
- طلّاب، حکّام، حضّار، خدّام، کتّاب، قرّاء، نُسّاخ.
- رجال، صِحاح، قِطاع، سِباع، قصار.
- فضلا، حکماً، عرفا، شعرا، امنا، غربا، ادبا ( با حذف همزة آخر).
- سوابق، جواهر، حوایج، فواتح، نوادر.
- اسالیب، اساطیر، اراجیف.
- تدابیر، تعاریف، تعابیر، تصاویر، تعالیم، تکالیف.
- اَجِلّه، اَعِزّه، ائمّه، ادلّه.
- قضاة، کُفاة، نُحاة، غُلاة
- حیل، قصص، فِتَن
- کُتُب، صُحٌف
- غُرَف (= غرفهها)
جمعهای مکسر در انواع نثر فارسی کاربرد وسیع یافتهاند. فارسیزبانان بسیاری از کلمات عربی را به قیاس و وزنهای جمع مکسر عربی جمع بستهاند. گاه این جمعهای ساختگی در عربی کاربرد ندارد. جمع بستن کلمات فارسی با وزنهای جمع مکسر عربی به طور کل نادرست است. در این وبسایت هم ویرایش را میآموزید و هم خودتان با ویراستار آنلاین ویراویراست میتوانید متنتان را ویراستاری کنید.
اساتید ←استادان
خوانین ←خانها
بنادر ←بندرها
دراویش ←درویشها
دساتیر ←دستورها
میادین ←میدانها
دهاقین ←دهقانان/ دهقانها
خواتین← خاتونها
تراکمه ← ترکمنها
افاغنه← افغانها/ افغانان
اتراک ←ترکها/ ترکان
اکراد← کردها/ کردان
الوار← لرها/ لران
برخی کلمههای فارسی پس از عربیشدن، جمع مکسر بسته شدهاند. مثل «گوهر» که به «جوهر» تبدیل شده و «جواهر» جمع مکسر آن است. امروزه گرایش در زبان فارسی معیار، پرهیز از کاربرد جمعهای مکسر عربی است. بهتر است بهجای «آثار» بنویسیم «اثرها». این کار در برخی موارد باعث رفع ابهام خوانشی در برخی جملهها میشود.
در زبان فارسی برخی جمعهای مکسر عربی، مفرد تلقی شده و دوباره جمع بسته میشود که این سماعی است؛ تا جای ممکن از کاربرد چنین جمعهایی پرهیز کنیم.
جمع دوباره با «ات»: احوالات، امورات، جواهرات، حبوبات، فروعات، لوازمات، فتوحات.
جمع دوباره با «ان»: اربابان، موالیان، ملوکان، حوران.
جمع دوباره با «ها»: آثارها، آمارها، اسبابها، اسرارها، اخلاقها، اشکالها، نوادرها.
جمع دوبارۀ جمع مکسر: مشایخها، اماکنها.
جمعهای اسم جمع:
اسمهای جمع در ظاهر مفرد و در معنا جمع هستند؛ مثل: فرقه، قبیله، گروه، مردم و جمعیت.
این اسمها گاه حکم مفرد گرفته و جمع بسته شدهاند و رواج یافتهاند: مثل: فرقهها، قبیلهها، گروهها و ملتها.
بعضی از جمعهای عربی در فارسی مفرد شمرده شده است:
عمله، طلبه، عملیات.
ویرایش متن خود را به ویراستارهای ویراویراست بسپارید.
تاء مربوطه (ة)
تاء مربوطه در فارسی:
1) بهصورت «های» بیان حرکت در میآید و /e/ تلفظ میشود:
عجوزه، حامله، عالیه، فاطمه.
2) بهصورت «ت» نوشته و /t/ تلفظ میشود:
نعمت، امانت، معذرت.
3) با تفاوت سبکی یا معنایی یا حوزۀ معنایی به هر دو صورت درمیآید:
با تفاوت سبکی: مقاله/مقالت، زیاده/زیادت، مطابقه/مطابقت.
با تفاوت معنایی: طریقه/طریقت، رساله/رسالت، مراجعه/مراجعت، اراده/ارادت، معامله/معاملت، اقامه/اقامت، وصله/وصلت، شهره/شهرت، مراقبه/مراقبت، مساعده/مساعدت.
با تفاوت حوزۀ معنایی: منزله/منزلت، مصاحبه/مصاحبت، افاده/افادت.
با ویراویراست متن خود را ویرایش معنایی و زبانی کنید. ویراویراست نخستین ویراستار معنایی آنلاین است.
تغییر صورت عربی
در کلمات دخیل عربی گاهی تصرفاتی میشود؛ ازجمله:
- حذف همزۀ آخر: علما، فضلا، ادبا، شعرا، یا (یاء) تا (تاء)، امضا، املا، دوا.
- تبدیل همزۀ آخر: جزء ← جزو، خلأ ← خلا، لؤلؤ ← لؤلو، شیء ← شی.
- افزایش «ت»: فراغ ← فراغت، رضا ← رضایت ( با صامت میانجی)، قضا ← قضاوت ( با صامت میانجی)، هلاک ← هلاکت.
- حذف «ة»: مداراة ← مدارا، مواساة ← مواسا.
- تبدیل «ی» آخر به «ا»: صغری ← صغرا، مصفّی ← مصفّا.
- مشدد ساختن حرف: علیحدّه ( به جای علیحده)، فوقالعادّه ( به جای فوقالعاده).
- تغییر تلفظ با تبدیل مصوتها: عَطر ( به جای عِطر)، شُجاعت ( به جای شَجاعت).
«یّت» مصدرساز:
«یت» در عربی مصدر جعلی (صناعی) میسازد. این نشانه را نمیتوان با کلمات فارسی به کار برد. کلمات عربی ساخته شده با «یّت» را بهتر است در فارسی برابرسازی کنیم.
آشنائیت ←آشنایی
ایرانیت← ایرانیبودن
بربریت ←بربربودن/ بربری
خریت ← خربودن
خوبیت ←خوببودن/ خوب/ خوبی
رهبریت← رهبری/ رهبربودن
شهریت← شهری/ شهروارگی
منیت← منگویی
انسانیت ←انسانی/ انسانبودن
ممنوعیت← ممنوعبودن
جامعیت← جامعبودن
عاملیت← عاملبودن
مرجعیت← مرجعبودن
کلمات عربی مختوم به «یّت» (iyyat) به دو صورت درمیآیند که مجاز نیست.
1) نشریّه، شهریّه، ابلاغیّه، اجرائیّه، اخطاریّه، اعلامیّه، بیانیّه.
2) ارشدیّت، مسمومیّت، مشروطیّت، موفقیّت.
در بعضی موارد، هر دو صورت کلمه در فارسی به کار رفته است؛ اما با معانی متفاوت:
امنیّه / امنیّت
گاهی به قیاس، «یّت» به کلمات فارسی افزوده میشود:
دوئیّت، خریّت
تقلید از صیغۀ عربی: دخالت، شباهت، خجالت.
ویراویراست در ویرایش متن به شما میکند. در این وبسایت هم با غلطهای رایج املایی آشنا میشوید و هم خودتان با غلط یاب املایی فارسی آنلاین ویراویراست میتوانید متنتان را غلطیابی املایی کنید.
مصدر
بیشترین عناصر قاموسی که از عربی وارد فارسی شده از نوع مصدر است. مصدر در فارسی، اسم یا اسم مصدر شمرده میشود و در موارد بسیاری به آن، فعل کمکی (همکرد) افزوده میشود:
طلبکردن، اعتمادکردن، منعکردن، اقدامکردن.
این مصدرها از صیغههای عربی زیر آمدهاند:
ثلاثی مجرد
سیر، علم، درک، حلم، صبر، سکون، خروج، ورود، قدم، غیاب، حضور، هدایت (هدایة)، غلبه.
ثلاثی مزید
افعال: اقدام، اصلاح، اکرام، اطفال (اطفاء)، اجرا (اجراء)، اقرار، امرار، اصرار، اقاله، افاضه، اعاده، افاده، اراده، ازاله، انابه، ایثار، اداره، ایذا (ایذاء)، ارائه.
تفعیل (تفعله): تحسین، تکریم، تقدیم، تعریف، تبریک؛
تجربه، تخطئه، تخلیه، توطئه، تربیت، تسلیت، تهنیت، تصفیه.
تفعال ( در فارسی بر وزن تِفعال): تذکار، تعداد، تکرار.
مفاعَله ( فِعال؛ در فارسی، عینالفعل مکسور میشود: مُفاعَله ← مُفاعِله): مکاتبه، محاکمه، مراسله، مطالعه، مشاهده، مکالمه، مداخله، معاشرت (معاشرة)، مدارا (مداراة)، مکافات (مکافاة)؛
دِفاع، جِهاد، قِتال؛
تَفعُّل: تعلّم، تصرّف، تقلّی، تکدّی، تسلّی، تعدّی، ترقّی.
تَفاعُل: تفاخر، تجانس، تقارن، تمارض، تکامل، تبانی، تساوی، تصادف.
اِفتِعال: اجتهاد، اکتساب، اضطراب، اصطیاد، ازدحام، اتّهام، اتّخاذ، اعتیاد، اتّحاد.
انفعال: انعکاس، انقیاد، انقضا ( انقضاء) ،انقطاع، انفصال، انقراض.
اِستِفعال: استخراج، استعلام، استمرار، استغفار، استقرار، استیفا ( استیفاء) استخاره، استفاضه، استشاره، ( مستشار)، استفاده، استداره (مستدیر)، استدامه (مستدام)، استناره.
اسم فاعل
ثلاثی مجرد
کاتب، نامی، حاوی، غازی، کافی، تائب، بارئ ( باری).
ثلاثی مزید
مصلِح، مُزیل، مرید، مُصِرّ، مجری، مُخطی، مُعطی، مُعِز، مُضی، مصیب، مدرّس، مقوّی، مربّی، مروّج، معاشر، مدافع، مجاهد، منادی، متعلّم، مترقّی، متعدّی، متجانس، متساوی، متقارن، مجتهد، متّحد، مُنعکس، منقضی، منقرض، میتخدم، مستمر، مستوفی، مستفیض، مُستَدیر.
اسم مفعول
ثلاثی مجرد
مکتوب، مرمّی (مرمیّات)، مدعو، موصوف، میمون.
ثلاثی مزید
مجرَّب، مُهنّا ( مهنّی)، مصفّا (مصفّی)، مُزَکّی، مُکاتَب، مُکتَسَب، معتاد، مستشار، مستفاد، مستدام، مُصاب.
صفت بر وزن فعیل گاهی به معنی مفعول است: قتیل (= مقتول)، جریح (= مجروح).
افعلِ تفضیل
اکبر (مؤنّث: کبری)، اصغر (مؤنّث: صغری)، اعظم (مؤنّث: عُظمی)، اعلم، افضل، ارجح
گاهی نشانۀ تفضیل فارسی نیز به آن افزوده میشود: اَولیتر.
صفت مشبّهه
حسن، کریم، اسود، احمر، حمراء، عطشان، طاهر، معتدل.
در بخش ویرایش پیشرفتۀ ویراویراست، هم متنتان را ویراستاری زبانی میکنید و هم بر دانش خود دربارۀ زبان فارسی میافزایید.
صفت مبالغه
فعّال، طوّاف، علّامه، مفضال، قدّیس، صدّیق، اکول، رئوف، صبور، داهیه.
نسبت
محمّدی، حسنی، حسینی، حلبی، دشتی؛
علوی، موسوی، مرتضوی، عیسوی، بیضاوی، سماوی، بیضوی، کسروی، مصطفوی، صفوی، لغوی، ثانوی، ابوی، اخوی، اموی، حَیَوی، بدوی؛
طائی، قرشی، حضرمی، ثقفی؛
مدنی، مکّی، فاطمی، تهامی، یمانی، نصرانی؛
ساروی، رازی، ساوجی، مروزی؛
روحانی، ربّانی.
اسم مکان و زمان
مقتل، منزل، مجلس، مسجد، مشرق، مغرب؛
مزرعه، مَطبعه، مهلکه، محکمه، مدرسه؛
مستقّر، مُقام، مجتمع.
اسم آلت
مفتاح، مِشرَبه، مِلعَقه (در فارسی: مَشربه، مَلعقه)، مِروَحه.
در این صفحه هم اصول نگارش را میآموزید و هم خودتان میتوانید ویرایش و نگارش کنید.
تنوین:
کلمات فارسی و غیرعربی، بههیچروی تنوین نمیپذیرند. برای کلمههای تنویندار عربی بهتر است از برابر فارسی آنها استفاده کنیم. بهجای برخی از قیدهای تنویندار عربی، میتوان از ترکیب «اسم +ی» یا از ترکیب «به/با/در+اسم» استفاده کرد. گاه نیز باید از قید معادل آن در زبان فارسی استفاده کرد؛ برخی از کلمههای تنویندار پرکاربرد در فارسی عبارتاند از:
تلفناً ←تلفنی
جاناً ←جانی
خواهشاً ←باخواهش
دوماً ←دوم اینکه
سوماً ←سوم اینکه
زباناً ←زبانی
گاهاً ←گاهی/ گاهگاه
ناچاراً ←بهناچار
نژاداً ←نژادی
اگر در جستوجوی نرمافزار ویراستاری هستید، به بخش ویراستاریِ سامانۀ هوشمند ویراویراست بروید.
مطابقت صفت و موصوف:
نوعی از گردهبرداری نحوی، مطابقت صفت و موصوف به تبعیت از نحو عربی است. در عربی صفت و موصوف ازنظر جنس (مذکر و مؤنّث) مطابقت دارد. در نثر گذشته بیشتر و امروزه کمتر این مطابقت بیدلیل انجام میگیرد. در نثر معیار باید طبق روال دستور زبان فارسی عمل کنیم.
بانوی محترمه← بانوی محترم
متون قدیمه ←متون قدیم
دوشیزۀ محترمه ←دوشیزۀ محترم
شاعرۀ معاصر ←شاعر معاصر
برخی ترکیبها بهدلیل جاافتادگی و رواج به همان شکل به کار میروند؛ مثل: قوۀ قضاییه، گناهان کبیره، امور خارجه.
نگران نباشد با ویراستاری آنلاین ویراویراست، در بخش ویراستاری پیشرفته، میتوانید تمامی این موارد را در متن خود تصحیح کنید.
نکته: «ها»ی غیرملفوظ در «دیپلمه» و «لیسانسه» تأنیث نیست. «دیپلم» کلمهای فرانسوی و بهمعنی مدرک پایان دورۀ تحصیلات است که به دارندۀ آن «دیپلمه» میگویند. گاهی دیپلمه و دیپلم را بهاشتباه به جای هم به کار میبرند.
نظرات